نائب نائب
سفارش تبلیغ
  • راوی ! ( چهارشنبه 88/4/31 :: ساعت 3:36 عصر)

  • امتداد نفس پیر جمارانی ماست
    واژه‌هایش همه درمان پریشانی ماست


    «شب که خورشید جهان‌تاب، نهان از نظر است»
    روشنی‌بخش دل و دیده‌ی بارانی ماست


    ساحل امن نجات است، پر از آرامش
    آری! این مرد، قرار دل توفانی ماست


    نایب «واسط فیض» است، ولایت دارد
    سند مستندش فطرت انسانی ماست


    پیش‌گامان ظهوریم، شده باور ما
    او همان «سیّد موعود خراسانی» ماست

     

    (احسان محمود پور)



  • راوی ! ( دوشنبه 87/2/16 :: ساعت 2:14 عصر)

  • بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام علیکم

    حرف اوّل: عذرخواهی!
    عذرخواهی از قطع شدن استمرار در خدمتی که در این وبلاگ می‏شد. این عذرخواهی از طرف خادم این وبلاگ است خطاب به مخاطبان و البته در درجه اول از پروردگار متعال که حقیقتاً کوتاهی صورت گرفته است.

    حرف دوم: تشکر!
    حقیقتاً فکر نمی‏کردم که این وبلاگ خواننده و مخطبانی چنین پیگیر داشته باشد که پس از چندی تأخیر در به روز رسانی، اینگونه مراتب شکایت خودشان را در قسمت نظرات بیان کنند، البته این تردید بنده به دلیل دست کم گرفتن صاحب سخن این وبلاگ یعنی نائب بود. از تمامی مخاطبان محترم تشکر می کنم.

    حرف آخر: توفیق!
    حقیقتاً به این نتیجه رسیدم که کار کردن برای این وبلاگ توفیق می خواهد که باید خود پروردگار متعال و ولی مطلق او (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) عنایت فرمایند، و از پروردگار متعال توفیق خدمت هرچه بیشتر را مسئلت نموده از تمامی شما عزیزان التماس دعا دارم.

    والعاقبه للمتقین
    و السلام علیکم و رحمه الله
    ::راوی::



  • راوی ! ( چهارشنبه 86/4/20 :: ساعت 11:9 عصر)

  • در ادامه مواردی که محمد امین و خود محمد آقا فرمودند، نکاتی به ذهن بنده می‏رسد که عرض می‏کنم:

    منظور از نظام اقتصادی اسلامی (البته نه فقط اقتصادی) نظامی است، مبتنی بر قوانین اسلام و برخواسته از متن آن که عالمان دینی و اقتصادی پایه‏های اساسی آن را از دین استخراج کرده و با توجه به شرایط کنونی جامعه اسلامی یک نظام هماهنگ با دیگر عرصه‏های جامعه‏ی اسلامی تنظیم می‏کنند در حالی که هیچ عملی نباید خلاف آنچه شرع مقدس می‏فرماید، انجام شود.

    بنابراین هرکدام از سه جهتی که محمد آقا در مباحثشان گفتند در این نظام اسلامی دخیل است و انفکاک پذیر نیست.

    ""ما ابتداى راهیم. اولاً باید نظام را از لحاظ مبانى معرفتى‏اش کامل کنیم. ثانیاً بناى نظام را باید بر اساس آن مبانى معرفتى کامل کنیم؛ یعنى نظام اسلامى، دولت اسلامى و کشور اسلامى، هر کدام مترتب بر همدیگر است؛ اینها همه یکسان و یک چیز نیستند. تا کشور، اسلامى بشود، ما خیلى کار داریم."" 25/7/85 دیدار با دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهای مختلف

    باید توجه داشت که همان مواردی که کوچک شمرده می‏شوند نظیر سیستم بانکها و... ایجاد گره‏های کوری در این نظام می‏کنند که حل آن تمام ابعاد نظام را تحت تأثیر قرار می‏دهد و نمی‏توان آنها مشکلات کوچکی محسوب کرد.

    نکته دیگر اینکه درست است که اسلام همانند بسیاری از مشکلات روز دیگر، به صورت شسته و رفته برای تمام زمان‏ها، مکان‏ها و اقتضائات مختلف مستقیما راه حلی از جمله یک سیستم اقتصادی ارائه نداده ‏است، اما تمام مبانی و صالح لازم برای ساخت این بنا را به ما داده است، مخصوصا فقه شیعه که در حقیقت جریان پایدار احکام اسلامی در عصرهای مختلف است. این خصوصیت دین مبین اسلام است که در همه‏ی شئون فرد و نظام اسلامی به ما دستورالعمل و راه حل داده است.

    وظیفه ما ( ما نوعی) تکمیل مبانی معرفتی (شناختی) در هر زمینه از جمله اقتصاد، سپس بنا نهادن نظام بر اساس آنهاست که البته این در حرف ساده به نظر می‏رسد اما در عمل بسیار مهم و به نوبه خود مشکل است که وظیفه‏ی اصلی آن بر دوش نخبگان حوزه و دانشگاه است. که لازمه‏های بسیاری از جمله تعمیق معارف دینی دارد که بیش از این روی آن بحث نمی‏کنم.

    درست است که بسیاری از احکام منع کننده هستند اما بسیاری هم امر کننده هستند و اصلاً قانون برای امر و منع وضع می‏گردد و در حقیقت مصالح نظام اسلامی از طریق همین منع‏ها و دستورها جاری می‏گردند و نمی‏توان آنها را کوچک شمرد. این قوانین باید برای جامعه‏ای با شرایط کنونی توسط متخصصان دین بازنگری شوند. در مورد همان مثال نظام اسلامی در زمان پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) که ذکر نمودند، جالب است که این تحولات (در قوانین) را در همان فاصله‏ی زمانی کم بین آن دو بزرگوار شاهد هستیم که مثال بارزش همان جاری نمودن حکم زکات بر اسب در زمان حضرت علی(ع)‏ است که با توجه به اقتضائات زمان صادر شده بود. بنابراین همین باید و نبایدهای احکام اسلامی وسیله اجرایی نظام اسلامی از جمله اقتصادی می‏باشند.

    باید بدانیم که نباید این وظیفه را هم اکنون هم عقل، و هم ولی فقیه ما بر دوش ما گذاشته است را به بهانه‏ی اجرایی شدن کامل‏ترین نظام به دست معصومین (علیهم السلام)، از سر خود باز کنیم، اولین مسئولین این امر به گفته شخص ولی فقیه، نخبگان حوزه و دانشگاه هستند.

     

    والسلام علیکم و رحمه الله



  • راوی ! ( چهارشنبه 86/4/20 :: ساعت 6:47 عصر)

  • پاسخ‏هایی از طرف محمدامین به مطالب پست قبلی:

    ما هدف کلی نظام اقتصادی را می‏دانیم چرا که سیستم اقتصادی اسلامی باید سیستمی باشد که کمک به رسیدن به هدف اصلی اسلام کند، چون سیستم اقتصادی اسلام جزئی از اسلام است و مطمئناً باید در مسیری که مکتب اسلام مشخص نموده است حرکت کند.

    اصول کلی که مکتب اسلام روی آن بنیان‏گذاری شده است توحید و یکتاپرستی است که اساس این مکتب فطری را تشکیل می دهد و مدرک عمده و اصول کلی و لا یتغیر آن قرآن و سنت است.

    اقتصاد اسلامی هم که یکی از اجزای اسلام است یکسری اصول بر مبنای اصول کلی اسلام دارد مثل لزوم برقراری عدالت اجتماعی.البته این درست است که سیستم اقتصادی، یک سیستم مستقل و مجزای از سایر اجزای نظام اسلام نیست و سایر اجزا مثل سیاست و مدیریت و فرهنگ و... روی اقتصاد و نظام اقتصادی موثر است اما چیزی که واضح است این است که هر کدام از این اجزا هدفی دارند و باید به گونه‏ای حرکت کنند که به هدف خود برسند و با رسیدن هر یک از این اجزا به هدف خود می‏توان گفت که اسلام به هدف خود رسیده است و نظام اسلامی محقق گشته.

    حال با سه پرسش اساسی روبرو هستیم:

    1- هدف اقتصاد اسلامی چیست؟

    2- راه رسیدن به این هدف چیست؟

    3- چه موانع و مشکلاتی در مسیر رسیدن به اقتصاد اسلامی وجود دارد؟

    پاسخ:

    1- بدون شک یکی از اهداف یک نظام اقتصادی، باید تأمین مناسب معاش و زندگی مردم آن جامعه باشد. در نظام اقتصادی اسلام هم باید معاش و زندگی همه آحاد امت اسلامی در حد مطلوب تامین شود. این تامین معاش و زندگی باید همراه با عدالت باشد یعنی هدف دوم برقراری عدالت اجتماعی است، یعنی عدم وجود فاصله‏ی طبقاتی و...

    با مقایسه سیستم اقتصادی کمونیسم و نظام اقتصادی سرمایه‏داری مشاهده می‏کنیم که کمونیسم روی برقراری عدالت بیشتر تأکید می‏کند و برای رسیدن به این هدف، هدف اول را که ناشی از مالکیت فردی است، به شدّت پایمال می‏کند. همچنین نظام اقتصادی سرمایه‏داری هم برای رسیدن به چیزی فراتر از هدف اول یعنی رسیدن به یک زندگی سطح بالا از لحاظ اقتصادی هدف دوم را که همان عدالت است پایمال می‏کند. (به عنوان مثال اختلاف طبقاتی وحشتناک جامعه آمریکا)

    بدون شک نظام اقتصادی اسلامی باید به هر دو هدف به طور کامل نایل شود یعنی یک نظام کامل و جامع که فوائد هر دو نظام اقتصادی سرمایه‏داری و کمونیسم را داشته باشد و همچنین مضرات آثار شوم آنها را نداشته باشد. یعنی یک نظام اقتصادی بین این دو نظام. «و کذلک جعلناکم امهَ وسطاً»

    شاید برای یک نظام اقتصادی اهداف دیگری را بتوان متصور شد اما به ذهن حقیر فعلا چیزی نمیرسد.

    2- اما ره رسیدن به این اهداف:

    اولاً اسلام مالکیت فردی را مثل نظام اقتصادی کمونیسم الغاء نکرده و آن را تثبیت نموده وبه ندای بشری پاسخ داده ولی آن را با قدرت اخلاق و نیروی حکومت اسلامی محدود می‏سازد به این ترتیب زمینه برای رسیدن به هدف اول کاملاً ایجاد می‏شود. با رسیدن به هدف دوم بخشی از هدف اول محقق می‏شود چرا که وقتی ثروت در اختیار طبقه خاصی از جامعه نباشد وبه طور عادلانه در متن ملت گسترش یابد معاش و زندگی عدّه‏ی بیشتری در حد مطلوب تامین خواهد شد .

    اما راه رسیدن به عدالت اجتماعی: اسلام با احکام خود از کلیه‏ی کارهایی که باعث تجمّع ثروت نزد عده‏ای خاص می شود جلوگیری می‏نماید. پس احکامی مثل حرمت ربا، حرمت احتکار حرمت رشوه (دادن وگرفتن) و حرمت تقلب و... در اینجا موثر است و نمی‏توان گفت که فقط یکسری احکام منع کننده هستند! بلکه راه رسیدن به یکی از اهداف مهم نظام اقتصادی اسلامی هستند. بالاتر از اینها به وسیله‏ی خمس و زکات و مسئله‏ی ارث واشتراکیت در منابع عمومی ثروت و.... ثروت به طور عادلانه توزیع می‏گردد. و همان‏طور که در بالا ذکر شد با تحقق هدف دوم بخش وسیعی از هدف اول تحقق می‏یابد.

    البته تحقق این اهداف وابسته به قوت و ضعف اجزای نظام اقتصادی اسلام است. هرنظام اقتصادی، خود از اجزایی تشکیل شده است. مثلاً اگر تولید یکی از اجزای نظام اقتصاد اسلامی باشد و دارای ضعف باشد ممکن است هدف اول به خوبی محقق نگردد.

    پاسخ به سوال سوم هم در روز های آتی



  • راوی ! ( چهارشنبه 86/4/20 :: ساعت 12:24 عصر)

  • بعد از مطرح شدن پرسش قبلی، و پاسخی که داده شد، در ادامه بحث سوالاتی دیگر مطرح شده که به نظر می‏رسد برای پیشبرد مباحث بسیار عالی و درخور توجه باشد که از این قرار است: (تأکید می‏شود اینها عین سوالاتی است که در قسمت نظرات توسط خوانندگان مطرح شده و تمام گزاره‏ها کاملاً جای بحث دارند)

     از طرف محمد آقا: (جای تشکر دارد)

    منظور از اقتصاد اسلامی چیست ؟

    اگر منظور، نظام اقتصادیی است که در آن، "بر خلاف احکام اسلام کاری صورت نگیرد"، ما در حال حاضر یکی از اسلامی‏ترین نظام‏های اقتصادی را داریم و به جز برخی موارد مثل بانک‏ها و برخی مشکلات کوچک، مشکل دیگری نداریم که با کمی همت و حوصله و با کمی کار علمی دقیق و سنجیده مسئولان قابل حل است. می‏ماند مسئله بانک‏ها ، بانک‏ها هم فقط قسمت سود دهی آن‏ها مشکل دارد که در حال حاضر اسلامی سازی شده اگر این هم بطور کامل اصلاح شود ما یک نظام اقتصادی اسلامی خواهیم داشت. (بر اساس تعریف بالا)

     ولی اگر منظورتان از اقتصاد اسلامی یک سیستم مبتنی بر قوانین اسلام است، یک سیستم برخواسته از متن اسلام، این چگونه ممکن است؟ مگر در اسلام سیستم اقتصادی مورد نیاز یک جامعه بزرگ مثل جامعه امروزی اسلام بطور کامل آمده؟

     و اگر منظورتان این است که علما باید پایه‏های اصلی این نظام اقتصادی را از دین استخراج و بر مبنای آن یک نظام اقتصادی تنظیم کنند، باید دید پایه‏های یک نظام اقتصادی توانمند که جوابگوی جامعه بزرگ ما -که قرار است سایر کشورهای اسلامی هم بدان بپیوندند- باشد در کجای دین آمده؟ بسیاری از احکام اقتصادی اسلام احکام منع کننده هستند -مثلا ربا نگیرید، رشوه ندهید و نگیرد، کم‏فروشی نکنید و…- آیا با یک سری "قوانین" منع کننده می‏توان یک سیستم طراحی نمود و اسم آن را سیستم طراحی شده بر اساس اسلام گذاشت؟ نمی توان. چرا که تأثیر اسلام بر این سیستم صرفاً این بوده که فقط یک سری کارها و اعمال، غیر مجاز شمرده شده  و باقی اجزاء سیستم به دلخواه طراح سیستم طراحی شود. پس این هم می‏شود  همان قسمت اول یعنی "سیستم اقتصادی که در آن بر خلاف احکام اسلام کاری صورت نگیرد."

     سایر احکام اسلام که مربوط به فعالیت های اقتصادی است نیز بیشتر جنبه اخلاقی دارند، مثلاً در معامله دروغ نگویید، در شراکت صادق باشید، دزدی نکنید، مال یتیم نخورید، صدقه بدهید و به فقرا کمک کنید و... با توجه به این‏ها هم که نمی‏توان سیستم و نظام اقتصادی طراحی نمود البته ممکن است برخی از احکام اسلام در طراحی یک سیستم اقتصادی بی‏نقص، راه‏گشا باشد، مثلاً احکام مربوط به خمس و زکات، اما به نظر می‏رسد تنها راه، الگوگیری از سیستم اقتصادی یک حکومت اسلامی واقعی است که تا به حال تنها در دوره پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) تا حدودی شکل گرفته، آن هم در مدت محدود و همراه با مشکلات فراوان. در ضمن جوامع آن روز کوچک بوده و پیچیدگی‏های جوامع امروزی را نداشته و مطمئناً نوع نظام‏های اقتصادی مورد نیاز آنها با ما بسیار متفاوت بوده است.  ضمن اینکه سیستم اقتصادی، یک سیستم مستقل نیست و وابستگی‏های شدیدی به دیگر بخش‏های یک جامعه دارد از جمله سیستم علمی و صنعتی و تولیدی و همچنین فرهنگی. ضمن اینکه ما دنبال سیستم علمی اسلامی و سیستم فرهنگی اسلامی هم هستیم و آنها نیز برای ما به روشنی مشخص نیست. پس چگونه می‏توان با الگوبرداری از سیستم حکومت پیامبر اکرم (ص) و دوره 5 ساله حضرت علی(ع) یک سیستم اقتصادی توانمند برای جوامع امروزی طراحی کرد؟

    مگر اینکه بگوییم تنها اصول کلی یک نظام اقتصادی اسلامی را می‏توان از سیستم حکومت پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) برداشت نمود و طراحی سایر اجزاء سیستم را به عهده اسلام‏شناسان و علما بگذاریم که البته باز یک سیستم اقتصادی کاملاً اسلامی بدست نیامده ولی نزدیک‏ترین سیستم اقتصادی به یک سیستم اقتصادی اسلامی است.

    پس به این نتیجه می‏رسم که ایجاد یک سیستم اقتصادی کاملاً اسلامی تنها به دست معصومین(علیهم السلام) امکان‏پذیر است و باز هم می‏رسیم به لعن و نفرین بر غاصبان حق حکومت از امامان معصوم (علیهم السلام) که به امامان ما اجازه‏ی معرفی دقیق یک چنین نظامی را نه تنها در بخش اقتصادی بلکه در سایر بخشها ندادند و اگر اینگونه نبود شاید امروز کار ما خیلی راحت‏تر بود.

    این فقط یک بخشی از این هدف بزرگ است در مورد علم اسلامی و سیاست اسلامی و مدیریت اسلامی و... بخصوص علم اسلامی مباحث زیادی مطرح است.



  • راوی ! ( دوشنبه 86/4/11 :: ساعت 1:59 صبح)

  • در قسمت نظرات یکی از پست ها که لینک آن در زیر آمده، سوالی مطرح شده که ابتدا سوال را تکرار می کنیم:

     http://nayeb.parsiblog.com/139488.htm 

    دید گاهی که مقام معظم رهبری  به آینده این نظام دارند اینگونه است وزن این نظام متکی به معنویت در معادلات بین المللی و جهانی ، ده برابر امروز می شود و ایشان با اطمینان این حرف ها را می زنند.اسلامی شدن یک نظام -یعنی تشکیل نظام اسلامی- مرحله اول است مرحله دوم ایجاد حکومت اسلامی ومرحله سوم بوجود آمدن جامعه اسلامی استبه نظر شما هرکدام از این مراحل چقدر طول می کشد و وظیفه ما چیست؟ ما چقدر می توانیم در رسیدن به این هدف بزرگ مؤثر باشیم.ایجاد یک حکومت اسلامی که همه مسلمانان جهان را در بربگیرد یا حداقل همه کشور های اسلامی از جمله عراق ،افغانستان ، ترکیه ،لبنان،فلسطین در حال حاضر چگونه ممکن است؟

     (مطلب کمی طولانی شده است، گر مرد عملی، بسم الله!)

    در حد سواد ناچیز خودم به سوالات شما پاسخ می دهم و قبلا از نقص های آن پوزش می طلبم: 

    اینکه هرکدام از آن مراحلی که فرمودید چقدر طول می کشد باید پاسخ داد الله اعلم، اما چیزی که مسلم است اینست که این مسئله مستقیما بر می گردد به این که مسئولین این امر (یعنی خود ما) تا چه حد وظیفه شناس و مرد عمل باشیم.

    ""«انّ اللَّه لایغیّر ما بقوم حتّى یغیّروا ما بأنفسهم». تغییرات به دست شماست. کلید تحولات اجتماعى و تحولات عظیم در دست شماست؛""18/8/85

     و اما اینکه وظیفه ماچیست...بد نیست ابتدا بدانیم که هم اکنون در کجای راهیم و از آن مراحل چقدر را طی کرده ایم تا بتوانیم نقش و وظیفه خود را تشخیص دهیم. در پاسخ باید گفت که ما متاسفانه با تمام زحمتهایی که کشیده شده و باتمام پیشرفت ها و توسعه ها و با وجود تحول عظیمی که در سال 57 رخ داد، هنوز در مرحله نخست و در ابتدای راه آن مرحله هستیم.

    ""انقلاب اسلامی رسالتش فقط تشکیل یک حکومتی با نام اسلامی نبود، بسیاری از شکوفه های این درخت تناور هنوز باز نشده است، این شکوفه ها را این نسل باید باز کند.""17/5/81

     بنابراین باید بدانیم که با وجود تشکیل حکومتی با شعارها و آرمانهای اسلامی (که لطف خدا بود) هنوز انقلاب اسلامی ایران تا اسلامی شدن در همه شئون فاصله دارد. ما حکومتی می خواهیم که معنویت جزء بافت اصلی آن در همه ی ابعاد باشد، حکومتی می خواهیم با دانشگاه های اسلامی که در آن علوم اسلامی تدریس می شود(!) حکومتی می خواهیم که نظام اقتصادی آن بر اساس نظام اقتصادی اسلامی باشد، حکومتی با مدیران و مدیریتی اسلامی، با سیاست اسلامی. حکومتی فقر زدا، دانش افزا، معنوی و با تمام شاخص هایی که برای یک نظام واقعا اسلامی وجود دارد و ما آنها را کم و بیش می دانیم.

    در این صورت است که ما دارای یک مدل قابل اجرا برای حکومت اسلامی خواهیم بود. تنها تحت این شرایط است که می توانیم بگوییم : مسلمانان جهان! ای ترکیه و افغانستان و پاکستان و لبنان و فلسطین و افغانستان و... بفرمایید! ما ادعا می کنیم بر اساس اسلام، یک نظام کارآمد اسلامی داریم که قابل اجراست. بیایید شما هم اجرا کنید! و تنها در این صورت است که ما می توانیم به قول فرمایش حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی را ""صادر"" کنیم.

     قدم بعدی اینست که بیاییم خودمان را با این ایده آل مقایسه کنیم. و با توجه به نقص های بسیارمان (با وجود پیشرفت های خوبمان) درک کنیم که راه بسیاری در پیش داریم. با تمام وجود درک کنیم که با توجه به این اوضاع و احوال و با توجه به عزم راسخ دشمن، هم اکنون در حال جنگیم، جنگ! جنگی بس خطرناکتر و گسترده تر از 8 سال جنگ تحمیلی.

    ""اتاق فرماندهى این طرف این جبهه، ایران است... ایران در جبهه‏اى از این جنگ در مرکز فرماندهى قرار دارد که افراد آن جبهه را ملتها تشکیل مى‏دهند. ""31/2/86

     برادر و خواهر عزیز! اگر با دیدن این شرایط در درون خود درد به تمام معنا حس نمی کنی هوز مرد عمل نیستی! باید "درد دین" پیدا کنیم. و باید بدانیم که اصلا این فقط ما هستیم که (به اذن و لطف خدا) می توانیم در این راه موثر باشیم و نه دیگران. اگر ما راه این انقلاب را در این مسیر ادامه ندهیم هیچ تضمینی برای پیشرفت و حتی تداوم این حکومت نیست و این باید زنگ خطری برای ما باشد که مبادا زحمت های کشیده شده را با سستی بر باد دهیم.

     حالا می خواهیم بدانیم وظیفه ما چیست؟

    "" هر جا و در هر زمانى به شما نیاز هست، آن‏جا حاضر باشید. این مى‏شود بسیجى؛ بسیج یعنى این.""31/2/86

    بنابراین باید ببینیم که با توجه به وضعیت کنونی جامعه و کشور و دنیا و با توجه به شرایط شخصی و استعدادها و علایق، من نوعی در کجای این بنای عظیم قرار می گیرم؟ یکی آجر میشود و یکی ملات و دیگری ... و ولایت فقیه هم ستون اصلی این بنا. بنابراین نمی توان یک نسخه واحد پیچید. عرصه های حساس کشور معلوم اند باید جای خودمان را معلوم کنیم و خدمت کنیم.

     ما دانشجو می خواهیم. دانشجویی با اعتقادات محکم با اخلاق اسلامی و بینش سیاسی و در عین حال ممتاز علمی در حد توان. از دانشگاه و دانشجو انتظار کنترل و ارتباط و ارتقاء صنعت را داریم. از دانشجو انتظار پژوهش و نوآوری داریم نه گذراندن صد واحد درسی در چهار سال. از دانشجو شکستن مرزهای علوم را می خواهیم. از دانشجو تامین نیازهای فعلی کشور و قطع وابستگی را بر اساس علمی که می آموزد می خواهیم.

    در حوزه علوم انسانی یک تحول عظیم میخواهیم. یک بازنگری به مکتوباتی که در حساس ترین رشته های علوم انسانی تدریس میشود داشته باشیم و متاسفانه تقلید کورکورانه از برخی مبانی غربی رامشاهده کنیم. اصلاح اینها نهضت نرم افزاری و تولید علم می خواهد. اینها بر دوش دانشجو و طلبه، بر دوش حوزه و دانشگاه است.

    در حوزه علوم فنی، پیشرفت و استقلال صنعت می خواهیم، پژوهش و تحقیق و بسنده نکردن به گذراندن درس ها را میخواهیم و ده ها تحول دیگر...

     خلاصه کلام اینکه اگر به دنبال تحقق آرمانهای مذکور و چشیدن طعم گوارای حکومت اسلامی هستیم باید در همین راهی می رویم و یا راهی می خواهیم انتخاب کنیم، به نحو احسن قدم برداریم. دانشجو، طلبه، صنعتگر یا هر لباس دیگر، بدون داشتن این شاخصه ها به چه درد اسلام میخورد؟ مراقب باشیم جریان زندگی این آرمان طلبی و این "درد" را از ما نگیرد که ابتدای رکود و بدبختی ماست. باید دست به عمل شویم تا بتوانیم به نقطه ای که مورد رضایت پروردگار متعال و امام زمان(عج) است ان شاء الله برسیم.

     

    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته