امتداد نفس پیر جمارانی ماست
(احسان محمود پور) |
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم حرف اوّل: عذرخواهی! حرف دوم: تشکر! حرف آخر: توفیق! والعاقبه للمتقین |
در ادامه مواردی که محمد امین و خود محمد آقا فرمودند، نکاتی به ذهن بنده میرسد که عرض میکنم: منظور از نظام اقتصادی اسلامی (البته نه فقط اقتصادی) نظامی است، مبتنی بر قوانین اسلام و برخواسته از متن آن که عالمان دینی و اقتصادی پایههای اساسی آن را از دین استخراج کرده و با توجه به شرایط کنونی جامعه اسلامی یک نظام هماهنگ با دیگر عرصههای جامعهی اسلامی تنظیم میکنند در حالی که هیچ عملی نباید خلاف آنچه شرع مقدس میفرماید، انجام شود. بنابراین هرکدام از سه جهتی که محمد آقا در مباحثشان گفتند در این نظام اسلامی دخیل است و انفکاک پذیر نیست. ""ما ابتداى راهیم. اولاً باید نظام را از لحاظ مبانى معرفتىاش کامل کنیم. ثانیاً بناى نظام را باید بر اساس آن مبانى معرفتى کامل کنیم؛ یعنى نظام اسلامى، دولت اسلامى و کشور اسلامى، هر کدام مترتب بر همدیگر است؛ اینها همه یکسان و یک چیز نیستند. تا کشور، اسلامى بشود، ما خیلى کار داریم."" 25/7/85 دیدار با دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکلهای مختلف باید توجه داشت که همان مواردی که کوچک شمرده میشوند نظیر سیستم بانکها و... ایجاد گرههای کوری در این نظام میکنند که حل آن تمام ابعاد نظام را تحت تأثیر قرار میدهد و نمیتوان آنها مشکلات کوچکی محسوب کرد. نکته دیگر اینکه درست است که اسلام همانند بسیاری از مشکلات روز دیگر، به صورت شسته و رفته برای تمام زمانها، مکانها و اقتضائات مختلف مستقیما راه حلی از جمله یک سیستم اقتصادی ارائه نداده است، اما تمام مبانی و صالح لازم برای ساخت این بنا را به ما داده است، مخصوصا فقه شیعه که در حقیقت جریان پایدار احکام اسلامی در عصرهای مختلف است. این خصوصیت دین مبین اسلام است که در همهی شئون فرد و نظام اسلامی به ما دستورالعمل و راه حل داده است. وظیفه ما ( ما نوعی) تکمیل مبانی معرفتی (شناختی) در هر زمینه از جمله اقتصاد، سپس بنا نهادن نظام بر اساس آنهاست که البته این در حرف ساده به نظر میرسد اما در عمل بسیار مهم و به نوبه خود مشکل است که وظیفهی اصلی آن بر دوش نخبگان حوزه و دانشگاه است. که لازمههای بسیاری از جمله تعمیق معارف دینی دارد که بیش از این روی آن بحث نمیکنم. درست است که بسیاری از احکام منع کننده هستند اما بسیاری هم امر کننده هستند و اصلاً قانون برای امر و منع وضع میگردد و در حقیقت مصالح نظام اسلامی از طریق همین منعها و دستورها جاری میگردند و نمیتوان آنها را کوچک شمرد. این قوانین باید برای جامعهای با شرایط کنونی توسط متخصصان دین بازنگری شوند. در مورد همان مثال نظام اسلامی در زمان پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) که ذکر نمودند، جالب است که این تحولات (در قوانین) را در همان فاصلهی زمانی کم بین آن دو بزرگوار شاهد هستیم که مثال بارزش همان جاری نمودن حکم زکات بر اسب در زمان حضرت علی(ع) است که با توجه به اقتضائات زمان صادر شده بود. بنابراین همین باید و نبایدهای احکام اسلامی وسیله اجرایی نظام اسلامی از جمله اقتصادی میباشند. باید بدانیم که نباید این وظیفه را هم اکنون هم عقل، و هم ولی فقیه ما بر دوش ما گذاشته است را به بهانهی اجرایی شدن کاملترین نظام به دست معصومین (علیهم السلام)، از سر خود باز کنیم، اولین مسئولین این امر به گفته شخص ولی فقیه، نخبگان حوزه و دانشگاه هستند. والسلام علیکم و رحمه الله |
پاسخهایی از طرف محمدامین به مطالب پست قبلی: ما هدف کلی نظام اقتصادی را میدانیم چرا که سیستم اقتصادی اسلامی باید سیستمی باشد که کمک به رسیدن به هدف اصلی اسلام کند، چون سیستم اقتصادی اسلام جزئی از اسلام است و مطمئناً باید در مسیری که مکتب اسلام مشخص نموده است حرکت کند. اصول کلی که مکتب اسلام روی آن بنیانگذاری شده است توحید و یکتاپرستی است که اساس این مکتب فطری را تشکیل می دهد و مدرک عمده و اصول کلی و لا یتغیر آن قرآن و سنت است. اقتصاد اسلامی هم که یکی از اجزای اسلام است یکسری اصول بر مبنای اصول کلی اسلام دارد مثل لزوم برقراری عدالت اجتماعی.البته این درست است که سیستم اقتصادی، یک سیستم مستقل و مجزای از سایر اجزای نظام اسلام نیست و سایر اجزا مثل سیاست و مدیریت و فرهنگ و... روی اقتصاد و نظام اقتصادی موثر است اما چیزی که واضح است این است که هر کدام از این اجزا هدفی دارند و باید به گونهای حرکت کنند که به هدف خود برسند و با رسیدن هر یک از این اجزا به هدف خود میتوان گفت که اسلام به هدف خود رسیده است و نظام اسلامی محقق گشته. حال با سه پرسش اساسی روبرو هستیم: 1- هدف اقتصاد اسلامی چیست؟ 2- راه رسیدن به این هدف چیست؟ 3- چه موانع و مشکلاتی در مسیر رسیدن به اقتصاد اسلامی وجود دارد؟ پاسخ: 1- بدون شک یکی از اهداف یک نظام اقتصادی، باید تأمین مناسب معاش و زندگی مردم آن جامعه باشد. در نظام اقتصادی اسلام هم باید معاش و زندگی همه آحاد امت اسلامی در حد مطلوب تامین شود. این تامین معاش و زندگی باید همراه با عدالت باشد یعنی هدف دوم برقراری عدالت اجتماعی است، یعنی عدم وجود فاصلهی طبقاتی و... با مقایسه سیستم اقتصادی کمونیسم و نظام اقتصادی سرمایهداری مشاهده میکنیم که کمونیسم روی برقراری عدالت بیشتر تأکید میکند و برای رسیدن به این هدف، هدف اول را که ناشی از مالکیت فردی است، به شدّت پایمال میکند. همچنین نظام اقتصادی سرمایهداری هم برای رسیدن به چیزی فراتر از هدف اول یعنی رسیدن به یک زندگی سطح بالا از لحاظ اقتصادی هدف دوم را که همان عدالت است پایمال میکند. (به عنوان مثال اختلاف طبقاتی وحشتناک جامعه آمریکا) بدون شک نظام اقتصادی اسلامی باید به هر دو هدف به طور کامل نایل شود یعنی یک نظام کامل و جامع که فوائد هر دو نظام اقتصادی سرمایهداری و کمونیسم را داشته باشد و همچنین مضرات آثار شوم آنها را نداشته باشد. یعنی یک نظام اقتصادی بین این دو نظام. «و کذلک جعلناکم امهَ وسطاً» شاید برای یک نظام اقتصادی اهداف دیگری را بتوان متصور شد اما به ذهن حقیر فعلا چیزی نمیرسد. 2- اما ره رسیدن به این اهداف: اولاً اسلام مالکیت فردی را مثل نظام اقتصادی کمونیسم الغاء نکرده و آن را تثبیت نموده وبه ندای بشری پاسخ داده ولی آن را با قدرت اخلاق و نیروی حکومت اسلامی محدود میسازد به این ترتیب زمینه برای رسیدن به هدف اول کاملاً ایجاد میشود. با رسیدن به هدف دوم بخشی از هدف اول محقق میشود چرا که وقتی ثروت در اختیار طبقه خاصی از جامعه نباشد وبه طور عادلانه در متن ملت گسترش یابد معاش و زندگی عدّهی بیشتری در حد مطلوب تامین خواهد شد . اما راه رسیدن به عدالت اجتماعی: اسلام با احکام خود از کلیهی کارهایی که باعث تجمّع ثروت نزد عدهای خاص می شود جلوگیری مینماید. پس احکامی مثل حرمت ربا، حرمت احتکار حرمت رشوه (دادن وگرفتن) و حرمت تقلب و... در اینجا موثر است و نمیتوان گفت که فقط یکسری احکام منع کننده هستند! بلکه راه رسیدن به یکی از اهداف مهم نظام اقتصادی اسلامی هستند. بالاتر از اینها به وسیلهی خمس و زکات و مسئلهی ارث واشتراکیت در منابع عمومی ثروت و.... ثروت به طور عادلانه توزیع میگردد. و همانطور که در بالا ذکر شد با تحقق هدف دوم بخش وسیعی از هدف اول تحقق مییابد. البته تحقق این اهداف وابسته به قوت و ضعف اجزای نظام اقتصادی اسلام است. هرنظام اقتصادی، خود از اجزایی تشکیل شده است. مثلاً اگر تولید یکی از اجزای نظام اقتصاد اسلامی باشد و دارای ضعف باشد ممکن است هدف اول به خوبی محقق نگردد. پاسخ به سوال سوم هم در روز های آتی |
بعد از مطرح شدن پرسش قبلی، و پاسخی که داده شد، در ادامه بحث سوالاتی دیگر مطرح شده که به نظر میرسد برای پیشبرد مباحث بسیار عالی و درخور توجه باشد که از این قرار است: (تأکید میشود اینها عین سوالاتی است که در قسمت نظرات توسط خوانندگان مطرح شده و تمام گزارهها کاملاً جای بحث دارند) منظور از اقتصاد اسلامی چیست ؟ اگر منظور، نظام اقتصادیی است که در آن، "بر خلاف احکام اسلام کاری صورت نگیرد"، ما در حال حاضر یکی از اسلامیترین نظامهای اقتصادی را داریم و به جز برخی موارد مثل بانکها و برخی مشکلات کوچک، مشکل دیگری نداریم که با کمی همت و حوصله و با کمی کار علمی دقیق و سنجیده مسئولان قابل حل است. میماند مسئله بانکها ، بانکها هم فقط قسمت سود دهی آنها مشکل دارد که در حال حاضر اسلامی سازی شده اگر این هم بطور کامل اصلاح شود ما یک نظام اقتصادی اسلامی خواهیم داشت. (بر اساس تعریف بالا) مگر اینکه بگوییم تنها اصول کلی یک نظام اقتصادی اسلامی را میتوان از سیستم حکومت پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) برداشت نمود و طراحی سایر اجزاء سیستم را به عهده اسلامشناسان و علما بگذاریم که البته باز یک سیستم اقتصادی کاملاً اسلامی بدست نیامده ولی نزدیکترین سیستم اقتصادی به یک سیستم اقتصادی اسلامی است. پس به این نتیجه میرسم که ایجاد یک سیستم اقتصادی کاملاً اسلامی تنها به دست معصومین(علیهم السلام) امکانپذیر است و باز هم میرسیم به لعن و نفرین بر غاصبان حق حکومت از امامان معصوم (علیهم السلام) که به امامان ما اجازهی معرفی دقیق یک چنین نظامی را نه تنها در بخش اقتصادی بلکه در سایر بخشها ندادند و اگر اینگونه نبود شاید امروز کار ما خیلی راحتتر بود. این فقط یک بخشی از این هدف بزرگ است در مورد علم اسلامی و سیاست اسلامی و مدیریت اسلامی و... بخصوص علم اسلامی مباحث زیادی مطرح است. |
در قسمت نظرات یکی از پست ها که لینک آن در زیر آمده، سوالی مطرح شده که ابتدا سوال را تکرار می کنیم: http://nayeb.parsiblog.com/139488.htm دید گاهی که مقام معظم رهبری به آینده این نظام دارند اینگونه است وزن این نظام متکی به معنویت در معادلات بین المللی و جهانی ، ده برابر امروز می شود و ایشان با اطمینان این حرف ها را می زنند.اسلامی شدن یک نظام -یعنی تشکیل نظام اسلامی- مرحله اول است مرحله دوم ایجاد حکومت اسلامی ومرحله سوم بوجود آمدن جامعه اسلامی استبه نظر شما هرکدام از این مراحل چقدر طول می کشد و وظیفه ما چیست؟ ما چقدر می توانیم در رسیدن به این هدف بزرگ مؤثر باشیم.ایجاد یک حکومت اسلامی که همه مسلمانان جهان را در بربگیرد یا حداقل همه کشور های اسلامی از جمله عراق ،افغانستان ، ترکیه ،لبنان،فلسطین در حال حاضر چگونه ممکن است؟ در حد سواد ناچیز خودم به سوالات شما پاسخ می دهم و قبلا از نقص های آن پوزش می طلبم: اینکه هرکدام از آن مراحلی که فرمودید چقدر طول می کشد باید پاسخ داد الله اعلم، اما چیزی که مسلم است اینست که این مسئله مستقیما بر می گردد به این که مسئولین این امر (یعنی خود ما) تا چه حد وظیفه شناس و مرد عمل باشیم. ""«انّ اللَّه لایغیّر ما بقوم حتّى یغیّروا ما بأنفسهم». تغییرات به دست شماست. کلید تحولات اجتماعى و تحولات عظیم در دست شماست؛""18/8/85 ""انقلاب اسلامی رسالتش فقط تشکیل یک حکومتی با نام اسلامی نبود، بسیاری از شکوفه های این درخت تناور هنوز باز نشده است، این شکوفه ها را این نسل باید باز کند.""17/5/81 در این صورت است که ما دارای یک مدل قابل اجرا برای حکومت اسلامی خواهیم بود. تنها تحت این شرایط است که می توانیم بگوییم : مسلمانان جهان! ای ترکیه و افغانستان و پاکستان و لبنان و فلسطین و افغانستان و... بفرمایید! ما ادعا می کنیم بر اساس اسلام، یک نظام کارآمد اسلامی داریم که قابل اجراست. بیایید شما هم اجرا کنید! و تنها در این صورت است که ما می توانیم به قول فرمایش حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی را ""صادر"" کنیم. ""اتاق فرماندهى این طرف این جبهه، ایران است... ایران در جبههاى از این جنگ در مرکز فرماندهى قرار دارد که افراد آن جبهه را ملتها تشکیل مىدهند. ""31/2/86 "" هر جا و در هر زمانى به شما نیاز هست، آنجا حاضر باشید. این مىشود بسیجى؛ بسیج یعنى این.""31/2/86 بنابراین باید ببینیم که با توجه به وضعیت کنونی جامعه و کشور و دنیا و با توجه به شرایط شخصی و استعدادها و علایق، من نوعی در کجای این بنای عظیم قرار می گیرم؟ یکی آجر میشود و یکی ملات و دیگری ... و ولایت فقیه هم ستون اصلی این بنا. بنابراین نمی توان یک نسخه واحد پیچید. عرصه های حساس کشور معلوم اند باید جای خودمان را معلوم کنیم و خدمت کنیم. در حوزه علوم انسانی یک تحول عظیم میخواهیم. یک بازنگری به مکتوباتی که در حساس ترین رشته های علوم انسانی تدریس میشود داشته باشیم و متاسفانه تقلید کورکورانه از برخی مبانی غربی رامشاهده کنیم. اصلاح اینها نهضت نرم افزاری و تولید علم می خواهد. اینها بر دوش دانشجو و طلبه، بر دوش حوزه و دانشگاه است. در حوزه علوم فنی، پیشرفت و استقلال صنعت می خواهیم، پژوهش و تحقیق و بسنده نکردن به گذراندن درس ها را میخواهیم و ده ها تحول دیگر... والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته |