نائب نائب
سفارش تبلیغ
  • راوی ! ( چهارشنبه 86/4/20 :: ساعت 6:47 عصر)

  • پاسخ‏هایی از طرف محمدامین به مطالب پست قبلی:

    ما هدف کلی نظام اقتصادی را می‏دانیم چرا که سیستم اقتصادی اسلامی باید سیستمی باشد که کمک به رسیدن به هدف اصلی اسلام کند، چون سیستم اقتصادی اسلام جزئی از اسلام است و مطمئناً باید در مسیری که مکتب اسلام مشخص نموده است حرکت کند.

    اصول کلی که مکتب اسلام روی آن بنیان‏گذاری شده است توحید و یکتاپرستی است که اساس این مکتب فطری را تشکیل می دهد و مدرک عمده و اصول کلی و لا یتغیر آن قرآن و سنت است.

    اقتصاد اسلامی هم که یکی از اجزای اسلام است یکسری اصول بر مبنای اصول کلی اسلام دارد مثل لزوم برقراری عدالت اجتماعی.البته این درست است که سیستم اقتصادی، یک سیستم مستقل و مجزای از سایر اجزای نظام اسلام نیست و سایر اجزا مثل سیاست و مدیریت و فرهنگ و... روی اقتصاد و نظام اقتصادی موثر است اما چیزی که واضح است این است که هر کدام از این اجزا هدفی دارند و باید به گونه‏ای حرکت کنند که به هدف خود برسند و با رسیدن هر یک از این اجزا به هدف خود می‏توان گفت که اسلام به هدف خود رسیده است و نظام اسلامی محقق گشته.

    حال با سه پرسش اساسی روبرو هستیم:

    1- هدف اقتصاد اسلامی چیست؟

    2- راه رسیدن به این هدف چیست؟

    3- چه موانع و مشکلاتی در مسیر رسیدن به اقتصاد اسلامی وجود دارد؟

    پاسخ:

    1- بدون شک یکی از اهداف یک نظام اقتصادی، باید تأمین مناسب معاش و زندگی مردم آن جامعه باشد. در نظام اقتصادی اسلام هم باید معاش و زندگی همه آحاد امت اسلامی در حد مطلوب تامین شود. این تامین معاش و زندگی باید همراه با عدالت باشد یعنی هدف دوم برقراری عدالت اجتماعی است، یعنی عدم وجود فاصله‏ی طبقاتی و...

    با مقایسه سیستم اقتصادی کمونیسم و نظام اقتصادی سرمایه‏داری مشاهده می‏کنیم که کمونیسم روی برقراری عدالت بیشتر تأکید می‏کند و برای رسیدن به این هدف، هدف اول را که ناشی از مالکیت فردی است، به شدّت پایمال می‏کند. همچنین نظام اقتصادی سرمایه‏داری هم برای رسیدن به چیزی فراتر از هدف اول یعنی رسیدن به یک زندگی سطح بالا از لحاظ اقتصادی هدف دوم را که همان عدالت است پایمال می‏کند. (به عنوان مثال اختلاف طبقاتی وحشتناک جامعه آمریکا)

    بدون شک نظام اقتصادی اسلامی باید به هر دو هدف به طور کامل نایل شود یعنی یک نظام کامل و جامع که فوائد هر دو نظام اقتصادی سرمایه‏داری و کمونیسم را داشته باشد و همچنین مضرات آثار شوم آنها را نداشته باشد. یعنی یک نظام اقتصادی بین این دو نظام. «و کذلک جعلناکم امهَ وسطاً»

    شاید برای یک نظام اقتصادی اهداف دیگری را بتوان متصور شد اما به ذهن حقیر فعلا چیزی نمیرسد.

    2- اما ره رسیدن به این اهداف:

    اولاً اسلام مالکیت فردی را مثل نظام اقتصادی کمونیسم الغاء نکرده و آن را تثبیت نموده وبه ندای بشری پاسخ داده ولی آن را با قدرت اخلاق و نیروی حکومت اسلامی محدود می‏سازد به این ترتیب زمینه برای رسیدن به هدف اول کاملاً ایجاد می‏شود. با رسیدن به هدف دوم بخشی از هدف اول محقق می‏شود چرا که وقتی ثروت در اختیار طبقه خاصی از جامعه نباشد وبه طور عادلانه در متن ملت گسترش یابد معاش و زندگی عدّه‏ی بیشتری در حد مطلوب تامین خواهد شد .

    اما راه رسیدن به عدالت اجتماعی: اسلام با احکام خود از کلیه‏ی کارهایی که باعث تجمّع ثروت نزد عده‏ای خاص می شود جلوگیری می‏نماید. پس احکامی مثل حرمت ربا، حرمت احتکار حرمت رشوه (دادن وگرفتن) و حرمت تقلب و... در اینجا موثر است و نمی‏توان گفت که فقط یکسری احکام منع کننده هستند! بلکه راه رسیدن به یکی از اهداف مهم نظام اقتصادی اسلامی هستند. بالاتر از اینها به وسیله‏ی خمس و زکات و مسئله‏ی ارث واشتراکیت در منابع عمومی ثروت و.... ثروت به طور عادلانه توزیع می‏گردد. و همان‏طور که در بالا ذکر شد با تحقق هدف دوم بخش وسیعی از هدف اول تحقق می‏یابد.

    البته تحقق این اهداف وابسته به قوت و ضعف اجزای نظام اقتصادی اسلام است. هرنظام اقتصادی، خود از اجزایی تشکیل شده است. مثلاً اگر تولید یکی از اجزای نظام اقتصاد اسلامی باشد و دارای ضعف باشد ممکن است هدف اول به خوبی محقق نگردد.

    پاسخ به سوال سوم هم در روز های آتی