تأثیرات تبلیغ، دفعى و آنى نیست؛ طولانىمدت است. مبلّغ دین اگر ظواهرى را مشاهده مىکند که به گمان او ظواهر غیر دینى است، مأیوس نشود. این توهّماتى که بعضى شایع مىکنند که جوانها از دین برگشتهاند، همه را جنگ روانى بدانید، که واقع قضیه هم همین است. اینطور نیست؛ جوانهاى ما دل را به طرفِ دین دارند و تشنهى حقایق دینند و دلهاشان تشنه است. هر جوانِ سالمالفطره و سالمالطبیعهاى اینطور است؛ مخصوص اینجا هم نیست. اینجا بحمداللَّه زمینه هم آماده است؛ تشنهاند و مشتاق؛ باید کامِ جان آنها را سیراب و با حقایق دینى شیرین کرد؛ این نتیجهاش را خواهد بخشید و فرداى جامعهى ما از این موهبتها بهرهمند خواهد شد. مقام معظم رهبری – 5/11/84 - دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهى ماه محرم (دریافت متن کامل) |
کارهاى ما دستجمعى نیست. من یک وقت عرض کردم که از این جهت، مثل جناب ابىذر(سلاماللَّهعلیه) هستیم که «یعیش وحده و یموت وحده». [روضةالواعظین، ص 284] همهى کارهاى ما تنهاست: از استاد، تنها درس مىگیریم و تنها مطالعه مىکنیم. گرچه مباحثهمان هم کار دو نفرى است، اما تنهاست؛ یعنى اشتراک فکرى نیست. یک روز زید مىخواند، عمرو شاگرد او مىشود و گوش مىکند؛ فردا عمرو مىخواند، زید شاگرد او مىشود و گوش مىکند؛ یعنى کار فردى است. کار دستجمعى، اشتراک مساعى و ابزارهاى مناسب را جمع کردن و آوردن، کارهاى جدید دنیاست. جدید که عرض مىکنیم، این بخش آن خیلى هم جدید نیست؛ تقریباً قدیمى است؛ اما در عین حال ما هنوز با آن چندان آشنا نیستیم! |
یک نکته در همین زمینهى تبلیغ عرض بکنم: در دعاى صحیفهى سجادیه یک جا حضرت سجاد (علیهالسّلام) از طرف خودش به خداوند متعال عرض مىکند که: «تفعل ذلک یا الهى بمن خوفه اکثر من رجائه لا ان یکون خوفه قنوطاً»؛ من خوفم از رجایم بیشتر است، نه اینکه مأیوس باشم. این، یک اعلان رسمى و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دلها بدمید؛ و خوف را بیشتر. اینکه ما آیات رحمت الهى را بخوانیم - که بعضى از این آیات و مبشرات، مخصوص یک دستهى خاصى از مؤمنین است و به ما ربطى ندارد - و یک عدهاى را غافل کنیم و نتیجهاش این بشود که خیال کنند - با یک توهّم معنویت - غرق در معنویتند و از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست. در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنین است؛ اما انذار براى همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند. پیغمبر خدا گریه مىکند، شخصى عرض مىکند: یا رسولاللَّه! خداوند فرمود: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخر». این گریه براى چیست؟ عرض مىکند: «أولا اکون عبدا شاکرا»؛ یعنى اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پایهى آن مغفرت سُست خواهد شد. در همه حال، انذار باید بر دل ما و مستمعان ما حاکم باشد. راه، راهِ دشوارى است؛ بشر بایست خود را براى پیمودن این راه و رسیدن به آن سرمنزل آماده کند. مقام معظم رهبری – 5/11/84 - دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهى ماه محرم (دریافت متن کامل) |
در خصوص آنچه که در حوزهى علمیه باید دچار تحول و تطور بشود - که بخش بسیار مهمى است- [...] این است که این مجموعهى عظیمى که امروز مایهى اتکاء و امید نظام جمهورى اسلامى و آیندهى کشور است و به منزلهى راهنمایى براى حرکت کلى کشور، نه فقط امروز، بلکه براى فردا و فرداهاست - که هر کدام از شما در یک بخش باید این راهنمایى را انجام بدهید و انشاءاللَّه در میان شما کسانى باید راهنمایى کل مجموعه را در دوران و زمانِ خودش انجام بدهند - این مجموعهیى که امروز به یک معنا چشم امید جهانى به اوست، باید خودش را با شرایط و امکانات و پیشرفتهاى زمان هماهنگ کند؛ همین درس را بخواند، همین علم را بیاموزد، همین سلوک اخلاقى و معنوى را داشته باشد؛ اما از ابزارهاى جهان هم استفاده کند. این نمىشود که در دنیا کامپیوتر باشد؛ سرعت از ساعت و دقیقه به ثانیه رسیده باشد؛ براى ذره ذرههاى وقت و انرژى حساب باز بشود؛ دانشگاهها و مراکز پژوهشى عالم براى دانشجویان و محققان و خردهمحققانِ خودشان امکانات تحقیق را فراهم کنند؛ اما ما طبق همان شیوههاى قدیمى که یک روز بزرگان ما (قدّساللَّهاسرارهمالشّریفة) عمل مىکردند -چون دستشان خالى بود- عمل بکنیم؛ مگر چنین چیزى ممکن و رواست؟ اصلاً جایز نیست. اینها چیزهایى است که باید تطور پیدا کند. ما فقه هم مىخوانیم، اما از وسیلهى سریعالسیر هم استفاده مىکنیم؛ مگر مانع و منافاتى دارد؟ ما فقه هم مىخوانیم، اما از کامپیوتر هم براى فقه استفاده مىکنیم. ما فقه هم مىخوانیم، اما از شیوههاى جدید تحقیق هم استفاده مىکنیم. در دنیا روشهاى ویژه و بسیار جدیدى براى تحقیق علوم غیرتجربى وجود دارد -فقه از علوم تجربى که نیست- از آنها هم استفاده مىکنیم. مقام معظم رهبری - 1/12/70 - اجتماع طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم (دریافت متن کامل) |
مقام معظم رهبری – 5/11/84 - دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهى ماه محرم |
یک مسأله این است که طلاب علوم دینى و فضلاى جوان، آیا براى سازندگى و براى آیندهى حوزه نقشى دارند یا نه؛ جواب این است که بلى، دارند. هرکسى نقش خودش را دارد. در یک مجموعه، همهى افراد داراى نقشند. [...] اگر هر کدام ما در آنجایى که هستیم، کار خود را خوب انجام بدهیم، به سلامت مجموعه کمک کردهایم؛ اما اگر هر کدام ما کار خود را خوب انجام ندهیم، به قدر شعاع وجودى خود، به سلامت مجموعه ضربه زدهایم؛ «رحم اللَّه امرء عمل عملا صالحا فأتقنه».[مسائل علىبنجعفر، ص 93] کار را باید متقن و خوب انجام داد؛ درس را باید خوب خواند؛ اخلاق را باید رعایت کرد؛ تدین را باید در زندگى خود اصل دانست؛ ممشاى بزرگان را در آداب زندگى، در خلقیات عبادى و عملى باید اسوه و الگو قرارداد. چیزهایى هم هست که البته به تطور زمان متطور مىشود؛ آنها را هم باید متطور و متحول کرد. پس افراد حوزه، از بزرگ و کوچک، تا طلبهى تازه به حوزه آمده، در عمل شخصى خود مىتوانند نقشى ایفا کنند که آن نقش در سلامت حال و آیندهى حوزه اثر خواهد گذاشت. اگر طلبهى امروز ما به درس خواندن بىاعتنایى کند، یا به دیانت و تعبد و تلاش فردىِ اخلاقى خود بىاعتنا بماند، یا استعداد خود را به کار نیندازد، یا هدف خود را گم کند [...] یا اگر در اثناى راه منظرهیى به چشمش خورد، نشناخته و ندانسته به سمت آن راه بیفتد و از هدف غافل بشود، همهى اینها آفات راه ماست. طلبه باید راه را با معرفت و علم و یقین انتخاب کند و با معرفت و علم و یقین هم آن را ادامه دهد؛ آنچه که مربوط به فرد طلبه است، اینهاست. البته مسؤولیتهاى دیگرى هم هست که بهطور طبیعى کار کسان دیگرى است؛ کار مدیران و کار استادان و بزرگان است - که آن هم داستان دیگرى دارد - کار طلبهها نیست. مقام معظم رهبری - 1/12/70 - اجتماع طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم |
ما در فلان شهر یا روستا براى تبلیغ وارد مىشویم؛ رفتار، نشست و برخاست، معاشرت، نگاه و عبادت ما، دلبستگى یا دلبسته نبودن ما به تنعمات دنیوى و خورد و خواب ما، رساترین تبلیغ یا ضدتبلیغ است؛ درست باشد، تبلیغ است؛ غلط باشد، ضدتبلیغ است. ما در محیط اجتماعى و محیط زندگى چطور مىتوانیم دل مردم را به منشأ گفتار خودمان مطمئن کنیم و اعتماد آنها را برانگیزیم؛ در حالى که از مذمتِ شهوات دنیوى حرف مىزنیم و در عمل خداى نکرده خودمان طور دیگرى عمل مىکنیم! از مذمت دل سپردن به پول و حرکت کردن و مجاهدت کردن در راه زیادهخواهىهاى دنیوى حرف بزنیم؛ اما عمل ما طور دیگرى باشد! چطور چنین چیزى ممکن است اثر بکند؟! یا اثر اصلاً نمىکند، یا اثرِ زودگذر مىکند، یا اثرى مىکند که بعد با کشف واقعیتِ کار ما، درست به ضداثر تبدیل مىشود. بنابراین، عمل بسیار مهم است. |