پاسخهایی از طرف محمدامین به مطالب پست قبلی: ما هدف کلی نظام اقتصادی را میدانیم چرا که سیستم اقتصادی اسلامی باید سیستمی باشد که کمک به رسیدن به هدف اصلی اسلام کند، چون سیستم اقتصادی اسلام جزئی از اسلام است و مطمئناً باید در مسیری که مکتب اسلام مشخص نموده است حرکت کند. اصول کلی که مکتب اسلام روی آن بنیانگذاری شده است توحید و یکتاپرستی است که اساس این مکتب فطری را تشکیل می دهد و مدرک عمده و اصول کلی و لا یتغیر آن قرآن و سنت است. اقتصاد اسلامی هم که یکی از اجزای اسلام است یکسری اصول بر مبنای اصول کلی اسلام دارد مثل لزوم برقراری عدالت اجتماعی.البته این درست است که سیستم اقتصادی، یک سیستم مستقل و مجزای از سایر اجزای نظام اسلام نیست و سایر اجزا مثل سیاست و مدیریت و فرهنگ و... روی اقتصاد و نظام اقتصادی موثر است اما چیزی که واضح است این است که هر کدام از این اجزا هدفی دارند و باید به گونهای حرکت کنند که به هدف خود برسند و با رسیدن هر یک از این اجزا به هدف خود میتوان گفت که اسلام به هدف خود رسیده است و نظام اسلامی محقق گشته. حال با سه پرسش اساسی روبرو هستیم: 1- هدف اقتصاد اسلامی چیست؟ 2- راه رسیدن به این هدف چیست؟ 3- چه موانع و مشکلاتی در مسیر رسیدن به اقتصاد اسلامی وجود دارد؟ پاسخ: 1- بدون شک یکی از اهداف یک نظام اقتصادی، باید تأمین مناسب معاش و زندگی مردم آن جامعه باشد. در نظام اقتصادی اسلام هم باید معاش و زندگی همه آحاد امت اسلامی در حد مطلوب تامین شود. این تامین معاش و زندگی باید همراه با عدالت باشد یعنی هدف دوم برقراری عدالت اجتماعی است، یعنی عدم وجود فاصلهی طبقاتی و... با مقایسه سیستم اقتصادی کمونیسم و نظام اقتصادی سرمایهداری مشاهده میکنیم که کمونیسم روی برقراری عدالت بیشتر تأکید میکند و برای رسیدن به این هدف، هدف اول را که ناشی از مالکیت فردی است، به شدّت پایمال میکند. همچنین نظام اقتصادی سرمایهداری هم برای رسیدن به چیزی فراتر از هدف اول یعنی رسیدن به یک زندگی سطح بالا از لحاظ اقتصادی هدف دوم را که همان عدالت است پایمال میکند. (به عنوان مثال اختلاف طبقاتی وحشتناک جامعه آمریکا) بدون شک نظام اقتصادی اسلامی باید به هر دو هدف به طور کامل نایل شود یعنی یک نظام کامل و جامع که فوائد هر دو نظام اقتصادی سرمایهداری و کمونیسم را داشته باشد و همچنین مضرات آثار شوم آنها را نداشته باشد. یعنی یک نظام اقتصادی بین این دو نظام. «و کذلک جعلناکم امهَ وسطاً» شاید برای یک نظام اقتصادی اهداف دیگری را بتوان متصور شد اما به ذهن حقیر فعلا چیزی نمیرسد. 2- اما ره رسیدن به این اهداف: اولاً اسلام مالکیت فردی را مثل نظام اقتصادی کمونیسم الغاء نکرده و آن را تثبیت نموده وبه ندای بشری پاسخ داده ولی آن را با قدرت اخلاق و نیروی حکومت اسلامی محدود میسازد به این ترتیب زمینه برای رسیدن به هدف اول کاملاً ایجاد میشود. با رسیدن به هدف دوم بخشی از هدف اول محقق میشود چرا که وقتی ثروت در اختیار طبقه خاصی از جامعه نباشد وبه طور عادلانه در متن ملت گسترش یابد معاش و زندگی عدّهی بیشتری در حد مطلوب تامین خواهد شد . اما راه رسیدن به عدالت اجتماعی: اسلام با احکام خود از کلیهی کارهایی که باعث تجمّع ثروت نزد عدهای خاص می شود جلوگیری مینماید. پس احکامی مثل حرمت ربا، حرمت احتکار حرمت رشوه (دادن وگرفتن) و حرمت تقلب و... در اینجا موثر است و نمیتوان گفت که فقط یکسری احکام منع کننده هستند! بلکه راه رسیدن به یکی از اهداف مهم نظام اقتصادی اسلامی هستند. بالاتر از اینها به وسیلهی خمس و زکات و مسئلهی ارث واشتراکیت در منابع عمومی ثروت و.... ثروت به طور عادلانه توزیع میگردد. و همانطور که در بالا ذکر شد با تحقق هدف دوم بخش وسیعی از هدف اول تحقق مییابد. البته تحقق این اهداف وابسته به قوت و ضعف اجزای نظام اقتصادی اسلام است. هرنظام اقتصادی، خود از اجزایی تشکیل شده است. مثلاً اگر تولید یکی از اجزای نظام اقتصاد اسلامی باشد و دارای ضعف باشد ممکن است هدف اول به خوبی محقق نگردد. پاسخ به سوال سوم هم در روز های آتی |