این هدف را انقلاب اسلامى داشت؛(1) ما در خلأ که زندگى نمیکنیم، ما در یک واقعیاتى داریم زندگى میکنیم؛ این واقعیات چقدر براى رسیدن به این هدفها کمک بود یا مزاحمت بود؟ یقیناً ا گر مزاحمهائى که حالا میشمارم، وجود نداشت، رسیدن به این هدف، زمان زیادى نمیخواست. شاید در طول پنج سال، ده سال یک گروه متشکل قوى میتوانستند این اهداف را برآورده کنند؛ منتها در سر راه انسان موانع وجود دارد. اساساً همین وجود مانع است که به تلاش انسان معنا و حقیقت معنوى میبخشد و اسمش میشود جهاد؛ والّا اگر مانع نبود، جهاد معنى نداشت. جهاد یعنى جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع. این موانع چه بودند؟ ما دو نوع موانع داشتیم: یکى موانع درونى، یکى موانع بیرونى. موانع درونى یعنى چه چیزهائى؟ یعنى آن چیزهائى که در درون خود ما انسانها - چه تصمیمگیرانمان، چه آحاد مردممان، چه ناظرین بیرون از گود مبارزه و انقلاب - وجود دارد؛ اینها موانع درونى است. موانع درونى، ضعفهاست؛ ضعفهاى فکرى است، ضعفهاى عقلانى است، راحتطلبى است، آسانگرائى است، آسانپندارى است؛ این گاهى اوقات خودش یکى از موانع تحقق آن چیز است. باید برآورد و تقویم نسبت به کار و مشکلات کار، مطابق با واقع یا لااقل نزدیک به واقع باشد. آسانپندارى هم مثل آسانگیرى و سهلانگارى است؛ آن هم یکى از موانع راه است. گریز از چالش هم یکى از ضعفهاى درونى ماست. به گریز از چالش، بغلط میگویند عافیتطلبى. عافیتطلبى چیز خوبى است. عافیت یکى از بزرگترین نعمتهاى الهى است؛ «یا ولىّ العافیة نسئلک العافیة؛ عافیة الدّنیا و الأخرة». عافیت به معناى پنجه نیفکندن نیست؛ به معناى درست عمل کردن، بجا قدم گذاشتن، بجا ضربت زدن و بجا عقب کشیدن است. عافیت از بلا، مثل این است که بگوئیم عافیت از گناه. بنابراین عافیتطلبى چیز بدى نیست؛ لیکن بغلط به گریز از چالش میگویند عافیتطلبى؛ یعنى در واقع همان راحتطلبى، مواجههى با مشکلات را زشت و ناپسند دانستن، آماده نبودن براى مواجههى با مشکلات. اینها ضعفهاى درونى ماست. یکى دیگر از ضعفهاى درونى عبارت است از تربیتهاى اجتماعىِ موجود و عادتهاى تاریخى، که اینها در ما ملت ایران در آغاز انقلاب بود. شما جوانها شاید از حالات روانى و تربیتهاى تاریخىِ ما در هنگامى که انقلاب پیروز شد، تصویر درستى نداشته باشید. امروز ما مىبینیم که عنوان «ما میتوانیم» در همه هست. [...] این در اول انقلاب اینجور نبود. تربیتهاى قبلى درست عکس این بود. هر کارى که مطرح میشد، میگفتند آقا ما که نمیتوانیم! آقا فلان چیز را بسازید، میگفتند ما که نمیتوانیم! با فلان شعار غلط در دنیا مقابله کنیم، میگفتند آقا ما که زورمان نمیرسد، ما که نمیتوانیم! «ما میتوانیمِ» امروز، آن روز «ما نمیتوانیم» بود. این، آن تربیت اخلاقى و تاریخىِ بازماندهى از دوران گذشته است. توسرى خورى، شنیدن زور، دیدن فسق در کسانى که از آنها جامعه توقع عدالت و انصاف و طهارت و پاکیزهدامنى دارد، عادت شده بود. یعنى اگر در دوران پیش از انقلاب مىآمدند به مردم میگفتند آقا فلان مسئول عالى کشور - حالا شخص اول که خود شاه بود - یا وزرا یا مسئولین فلان عیاشى را کردند، فلان فسق را کردند، فلان عمل زشت و ناهنجار را انجام دادند، مردم تعجب نمیکردند؛ میگفتند خوب، هست دیگر؛ معلوم است! [...] عرف این بود که چون شاه است، چون وزیر است، پس باید بتواند فسق کند، فجور کند، ناپاکى از خودش نشان بدهد. این جزو عاداتى بود که در جامعهى ما وجود داشت. اینها همان موانع درونى است؛ اینها آن چیزهائى است که در مقابل رسیدن به یک هدف و مقصود والا عایق ایجاد میکند. خشم و شهوتهاى بىمهار و تربیت نشده، دلبستگى به عادات و عقاید خرافىِ میراثى، و بد فهمیدن دستور دین جزو ضعفهاى درونى است. [...] مىبینید اینها همه موانع درونىاى بود که بعد از آنکه انقلاب پیروز شد، ما ملت ایران با این زمینهها میخواستیم کشور را به سمت آن اهداف ببریم. خوب، اینها هر کدامش یک مانع بود. البته اینها برطرف شدنى بود، نه اینکه برطرف شدنى نبود؛ خیلىاش هم با تبیین برطرف شد. لذا در مبارزات اسلامى، تبیین خیلى نقش دارد. آنوقت عوامل بیرونى است، که دیگر الى ماشاءاللَّه وجود داشته است؛ همهى کسانى که به نحوى از انقلاب یا از هدفهاى انقلاب متضرر میشدند، اینها جلوى انقلاب ایستادند. از امنیت یک عدهاى متضرر میشوند، از عدالت یک عدهاى متضرر میشوند، از نفى حاکمیت طاغوت یک عدهاى متضرر میشوند، از نفى سلطهى بیگانه یک جماعتى متضرر میشوند، از نفى استبداد یک عدهاى متضرر میشوند. اینها را شما میدانید؛ توضیح لازم ندارد. کىها از عدالت یا از استقلال یا از آزادى و امثال اینها متضرر میشوند؟ اینها همه در مقابل انقلاب صف کشیدهاند. تا الان هم این صفکشى ادامه دارد. [...] بعد از [...] مسئلهى قومیتها، تنافسهاى درونى خود ماهابود با یکدیگر، که آنهم یک ماجراى تلخ و بدى دارد؛ ماجراى ملالآورى دارد. بعد جنگ تحمیلى بود؛ هشت سال. شما ببینید این نیروى متراکمى که ملت ما در مقابلهى با دشمن گذاشت و توانست دشمن را به زانو دربیاورد - نه فقط صدام را، بلکه آن کسانى که پشت سر صدام بودند، اینها به زانو درآمدند در مقابل انقلاب اسلامى - اگر در خدمت به سمت هدفهاى عمرانى و آبادانى و سازندگى جمهورى اسلامى بنا بود قرار بگیرد، چقدر کار پیش میرفت. البته ما از تحمیل جنگ سود بردیم. ما از این تهدید به مثابهى بهترین فرصتها استفاده کردیم. ملت ایران این تهدید را به معناى حقیقىِ کلمه تبدیل کرد به یک فرصت بزرگ، یک آزمایشگاه عظیم؛ یک میدان عظیمِ تجربهها شد و خیلى برکات عاید شد؛ اما واقعیت قضیه هم این بود که تحمیل جنگ بر یک کشور مشکلات را درست میکند. بنابراین انحصارطلبان جهانى از یک طرف، اشرار داخلى از یک طرف، توطئههاى ابرقدرتها از یک طرف، دست اغواگر تبلیغاتى و سیاسى و اقتصادىِ آن ابرقدرتى که دستش از ایران با انقلاب اسلامى کوتاه شده بود از یک طرف - یعنى آمریکا که تا امروز هم ادامه دارد - اینها همه در مقابل این حرکت عظیم ملت ایران ایستادند. مقام معظم رهبری – 14/2/87– دیدار با دانشجویان و دانشجویان دانشگاههای استان فارس (دریافت متن کامل) (1) یادداشت مربوط به اهداف انقلاب |
چون ما در آستانهى ورود در دههى چهارمیم، نزدیک به سى سال، گذشته؛ معمولاً در یک چنین دورانى نگاه به یک حادثه - مثل حادثهى عظیم انقلاب - یک نگاه همراه با قضاوت و داورى در مورد کارکردهاست. اگرچه در سى سالگى، انقلاب هنوز در عنفوان جوانى است؛ در این شک نیست - نیروى انقلاب بحمداللَّه خیلى زیاد است، مخصوصاً این انقلاب - لیکن در عین حال در دورهى سى ساله وقتى انسان نگاه میکند، یک داورىاى نسبت به عملکرد و توفیق و کارآمدى براى انسان پیش مىآید. ما در این داورى باید اشتباه نکنیم؛ و این جز با یک نگاه کلان امکانپذیر نیست. […] اگر ما نگاه کلان به انقلاب و حادثهى پدید آمدن جمهورى اسلامى بکنیم، جزئىنگرىها نمیتواند ما را گمراه کند. گاهى جزئىنگرى و نگاه نکردن مسیر مستمرِ از ابتداء تا انتهاء، انسان را گمراه میکند؛ حتّى گاهى آدم راه را گم میکند، هدف را گم میکند. نمیخواهیم بگوئیم جزئىنگر نباشیم؛ چرا، نگرش به جزئیات، یعنى همان برنامهریزى؛ این را ما منکر نیستیم. برنامهریزى، نگاه به فصول مختلف و بخشهاى مختلف، یعنى جزئىنگرى. میخواهیم بگوئیم این نگاه به بخشها و اجزاء و ابعاض موجب نشود که ما غافل بشویم از نگاه به کل. چون نگاه به کل براى ما درسآموز است. مقام معظم رهبری – 14/2/87– دیدار با دانشجویان و دانشجویان دانشگاههای استان فارس (دریافت متن کامل) |
به تاریخ گذشتهی این ملت که مراجعه کنید، هر چه نگاه میکنید میبینید در انتقال و جابهجائی قدرتها، مردم کشور ما نقشی نداشتند؛ جانبداریای نداشتند؛ حضور مؤثر و فعالی نداشتند؛ تنها در انقلاب اسلامی است که وقتی صلای انقلاب از سوی رهبر بینظیر ما به گوش رسید، ملت حرکت کرد. مسئله، مسئلهی این نبود که خواصی از جامعه، جریانی از جامعه، گروهی از ابعاض و اشخاص جامعه بیایند وسط میدان؛ اقیانوس به تلاطم درآمد، اقیانوس ملت. وقتی هم که نوبت دفاع مقدس رسید، باز تنها نیروهای مسلحِ مرسوم نبودند که احساس وظیفه کردند، آحاد مردم حرکت کردند؛ هر جا دل آمادهای بود، هر جا انگیزه و نشاط و ایمان برتری بود، آمد وسط میدان. مقام معظم رهبری – 14/2/87 - دیدار بسیجیان استان فارس (دریافت متن کامل) |
زورگویان بینالمللى، نقاط ضعف زیادى دارند: جنایت میکنند، فساد میکنند، به حقوق بشر تجاوز میکنند، به حقوق ملتها تعدى میکنند، انسانها را لگدمال میکنند و همهى کارهاى زشت را انجام میدهند؛ آخر هم طلبگار همهاند! خب، نقاط ضعفشان، با حالت تهاجمى و با حالت طلبگارى، گفته و بیان بشود. اینجور نیست که ما براى تهاجمات سیاسى بینالمللى، بخواهیم پاسخ پیدا کنیم. یک وقتى از بنده - سالهاى اوایل - میپرسیدند که آقا، شما در مقابل این حرف چه جوابى دارید؟ میگفتم ما جواب نداریم؛ ما ادعا داریم و مدعى اینها هستیم؛ در قضیهى زن مدعى هستیم؛ در قضیهى حقوق بشر مدعى هستیم؛ در قضایاى حقوق اساسى انسانها مدعى هستیم. ما مدعى اینها هستیم؛ ما در مقام پاسخگویى نیستیم. چرا باید سوال بکنند تا کسى مجبور باشد پاسخ بدهد؟ آنها بىجا میکنند سؤال و ادعا میکنند. این روحیه، روحیهى خوبى است؛ روحیهى انقلاب این است؛ این است که حقیقت را روشن و درخشان میکند. مقام معظم رهبری -2/6/87- دیدار رئیسجمهوری و اعضاى هیئت دولت (دریافت متن کامل) |
یکی از خصوصیات دولت کریمه نفوذ ناپذیری است. معنای نفوذ ناپذیری معنایش این نیست که انسان در مقابل سخنی با اندیشهورزی مطالعه و تفکر نکند این معنایش نیست. معنایش این است که در مقابل وسوسه دشمن در مقابل بوق و جنجنال دشمن در مقابل مسلم گرفتن یک غلط از سوی دشمن و پرتاب کردن او به سوی افکار عمومی تسلیم نشود. مقام معظم رهبری -6/6/80- دیدار با دانشآموختگان طرح ولایت (دریافت متن کامل) |
امروز جمهوری اسلامی در دو جهت که به هم مرتبط و متصل هم هستند احتیاج به مجاهدت فراوانی دارد: یکی اینکه در مجموعه مسایل کشور کارآمدی خود را نشان بدهد. این آن چیزی است که ما همیشه از مسؤولین دولتی میخواهیم. با فساد مبارزه کنند، قوانین خدا را با قوت و قدرت اجرا کنند، روشهای صحیح را برای اداره جامعه آنچنان که اسلام خواسته برگزینند، از تخلف اغماض نکنند. با گناهگار، با متجاوز، با قانونشکن، با سودجو، با چپاولگر، کنار نیایند. تنبلی و کوتاهی را در ادای مسؤولیت عظیمی که بر دوش مسؤولان اجرایی کشور است روا ندارند. مسؤول اجرایی فقط قوه مجریه نیست قوه مجریه، قوه قضاییه، نیروهای مسلح هر کسی که، حتی قوه مقننه هرکسی که کاری در این نظام به عهده دارد کار خود را خوب انجام بدهند با اخلاص انجام بدهند. با تخلف مواجه کنند این آن چالش اول است. [...]آن چالش دومی که در مقابل جمهوری اسلامی است، در زمینه تفکرات و خط کلی نظام اسلامی است که البته کاملاً با آن بخش اول هم مرتبط است. امروز بخش عظیمی از تبلیغات جهانی متوجه این میشود که معارف اسلامی در باب حکومت را مورد تردید و خدشه قرار بدهد و فرهنگ و معارف و فراودههای ذهنی خود را که بارها هم تخلفش ظاهر شده است ناکارآمدیاش نشان داده شده است آن را بر ذهن جوامع مسلمان و از جمله مردم کشور ما و از جمله مسؤولین ما تحمیل کنند. |
تا وقتی اسلام به عنوان یک نظیریه فقط در کتابها و در ذهن گروهی از انسانها مطرح باشد، دشمنی با او هم خیلی جدی نیست فقط در همان عرصهی کتاب و مباحث کلامی است. امّا وقتی فکر اسلامی و اندیشة اسلامی وارد میدان عمل میشود. به هر اندازه در میدان عمل جلو برود دشمنیها با او شدت میگیرد و ادامه پیدا میکند تا آن وقتی که آن اسلامی که وارد میدان عمل و تحقق شده خودش را آنچنان مستحکم و مستقر بکند که دیگر ببیند با او نمیتوانند مواجه شوند واقعیت را قبول کنند و تسلیم شوند. همه دشمنیهایی که با پیغمبرها در طول زمان و در طول تاریخ شده در نظر بیاورید. [...] همان مترفینی که با پیغمبران روبرو میشدند، همان انباشت کنندگان ثروت امروز در چهرهی کمپانیهای عظیم غاصب تجاری و غارتگران بین المللی خودشان را در مقابل جمهوری اسلامی احساس میکنند. حق هم دارند. [...] جمهوری اسلامی همان حرف پیغمبران را میزند. همان داعیهی پیغمبران را دارد، همان دشمنها هم امروز در مقابلش هستند. این یک چیز قهری و طبیعی است. این هم تا وقتی ادامه دارد که جمهوری اسلامی قدرتمندانه در این راه حرکت میکند. بله آن وقتی که این نظام توانسته باشد با نشان دادن کارآمدی خود با تحقق آرمانهایی که وعده داده زبان بدخواهان را کوتاه کند و افکار عمومی مردم دنیا را خاضع کند در مقابل این حقیقت تا آن وقت، این چالش به همین شکل ادامه خواهد داشت. آن روز دشمنها چارهای جز تسلیم نخواهند داشت یعنی کاری نمیتوانند بکنند. البته دشمنیها را ادامه میدهند. منتها قدرت، حق استحکام و استقرار نظام الهی وضوح برهان الهی در مقابل افکار عمومی موجب میشود که توانایی دشمنان به شدت کاهش پیدا کند. ما باید جمهوری نظام اسلامی را به آن نقطه برسانیم. مقام معظم رهبری -6/6/80- دیدار با دانشآموختگان طرح ولایت |