رونق دادن به اشتغال و تشویق کارآفرینان و ایجاد بنگاههاى کارى هم یکى از این کارهاى لازم است. این در منطق جمهورى اسلامى یک تلازم را نشان میدهد. در منطق کشورهاى مادى اینجور نیست. در منطق کشورهاى سرمایهدارى، کارگر یک ابزار است؛ وسیلهاى است در خدمت کارفرما. در منطق آن مکتبهاى مضمحلشده و نابودشدهاى که ادعاى طرفدارى از کارگر میکردند، وجود جنگ میان کارفرما و کارگر بود. از این جنگ بود که آن نظامها میخواستند نان بخورند و اسمشان را بگذارند مدافعین کارگر. آن وقت در نظام به اصطلاح سوسیالیستى شوروى سابق، همان بساط سرمایهدارى، همان اسرافها، همان فسادهاى گوناگون مالى به اسم کارگر و به نام دفاع از طبقهى کارگر وجود پیدا کرده بود. منطقشان، منطق تضاد و تعارض بود. اسلام و نظام اسلامى و جمهورى اسلامى هیچیک از این دو طریق را قبول ندارد؛ معتقد است که این دو عامل، یعنى عامل کارآفرینى و ایجاد بنگاههاى اشتغال و کارآفرینى یک بازوست، وجود نیروى کار یک بازوى دیگر است. اینها باید هردو باشند و همکارى کنند. نقش دولت، ایجاد یک خط عادلانهى میانه براى این همکارى است؛ ظلم نشود. نه آنها به اینها تعرض کنند، نه اینها از کار آنها کم بگذارند؛ هیچکدام به حقوق یکدیگر تعرض نکنند. اگر اینجور باشد، آن وقت جامعه با سلامت و صفا پیش خواهد رفت؛ نه آن پرخورىها و اسرافها و زیادهروىها فرهنگ رائج خواهد شد، نه محرومیت یک طبقه براى آن طبقه فرهنگ ثابت خواهد شد. این، منطق نظام جمهورى اسلامى است. مقام معظم رهبری - 4/2/87 - دیدار گروه کثیرى از کارگران و کارآفرینان (دریافت متن کامل)
|