نامها و عنوانها و جایگاهها و کرسیها به انسان تشخص نمیدهد؛ تشخص واقعى و شرف واقعى در معانى دیگرى است؛ همچنانى که در روایت داریم که «اشراف امّتى حملة القران و اصحاب اللّیل». اشرافیت در نظامهاى مادى معنایى دارد، ولى در نظام اسلامى اشرافیت معناى دیگرى دارد. آن کسانى که اصحاباللیلاند - کسانى هستند که براى خدا در شب قیام میکنند - یا کار دشوار را براى مردم در شب انجام میدهند، یا آن کسانى که حملةالقرآن هستند و با قرآن انس دارند و با نور قرآن و هدایت قرآن حرکت میکنند، «اشراف» اینها هستند. کسانى که پول دارند، ثروت دارند و جایگاه اجتماعى دارند، آنها در منطق و در نظام ارزشى اسلامى «اشراف» محسوب نمیشوند. امتیازات دولتمردان هم از همین قبیل است. یک چیزهایى هست که امتیازات واقعى است؛ باید به اینها توجه کرد. مقام معظم رهبری - دیدار رئیسجمهوری و اعضاى هیئت دولت – 2/6/87 |
همیشه همینجور است که وقتی پای یک امر الهی به میان آمد، بافتههای طاغوتی به خودی خود کنار زده میشوند. مهم این است که آن امر الهی، آن عزم و آن اقدام الهی، قدم به میدان بگذارد؛ «فاذا دخلتموه فانّکم غالبون«. کنار که بنشیند، هیچ اثری ندارد. بزرگترین انسانها، بالاترین تقدسها و دانشها، وقتی وارد میدان نشود و کنار بنشیند، همهی امواج از روی سر او رد خواهد شد و عقب میماند؛ اما وقتیکه آنچنان ایمان و عزمی، آنچنان دانش و دل پرنور و با صفایی وارد میدان شد، آن وقت «سِحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش دار» مقام معظم رهبری – 13/6/78 - جمع دانشآموختگان طرح ولایت |
یک قلم دیگر مسئلهى استقامت و ایستادگى است. در سورهى «هود» خداى متعال به پیغمبر مىفرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا». یک روایتى از پیغمبر هست که فرمود: «شیّبتنى سورة هود»؛ یعنى سورهى «هود» من را پیر کرد؛ از بس بار این سوره سنگین بود. کجاى سورهى هود؟ نقل شده است که مراد، همین آیهى «فاستقم کما امرت» است. چرا پیغمبر را پیر کند؟ چون در این آیه مىفرماید: همچنانى که به تو دستور دادیم، در این راه ایستادگى کن، استقامت کن و صبر نشان بده. خود این ایستادگى کار دشوارى است. این «صراط» است؛ پل صراطى که مظهر آن را در روز قیامت براى ما تصویر کردهاند. باطن عمل و راه ما در اینجا، همان پل صراط است؛ ما الان داریم روى پل صراط حرکت مىکنیم؛ باید دقت کنیم. اگر انسان بخواهد این دقت را در همهى رفتار خود به کار بگیرد، او را پیر مىکند. لیکن از این مهمتر به گمان من، آن جملهى بعد است: «و من تاب معک». پیغمبر فقط مأمور نیست که خودش ایستادگى کند؛ باید خیل عظیم مؤمنان را هم در همین راه به ایستادگى وادار کند. مقام معظم رهبری - 6/1/85- دیدار عمومى بسیجیان |
عمل و کار، در ادبیات قرآنى و اسلامى ما، یک رتبهى والائى دارد. البته کار، فقط کار در کارخانه یا مزرعه یا بخشهاى دیگر نیست؛ اما عمل صالح که در قرآن این همه بر روى آن تکیه شده است، شامل اینها هم هست. یعنى شما وقتى کارى انجام میدهید که با وجدان کارى همراه است، با احساس مسئولیت همراه است، با جدیت و تلاش همراه است، با نوآورى همراه است، با هدف ادارهى زندگى یک عائله همراه است، خود این، یک عمل صالح است - «الّا الّذین امنوا و عملوا الصّالحات» - عمل صالح شامل اینها هم هست؛ چه بهتر از این؟ چه بهتر از این که انسان مشغول کسب و کارى است که درآمد زندگى او وابسته به آن است؛ در عین حال همین کار عمل صالحى است که در قرآن، عِدل ایمان قرار داده شده است؛ «امنوا و عملوا الصّالحات»؟ ارزش کار که گفته میشود، یعنى این. مقام معظم رهبری – 4/2/87 – دیدار گروه کثیری از کارگزاران و کارآفرینان |
حاکمیت الهی از اینجا شروع میشود؛ اول دلمان را بندهی خدا بکنیم، خدا را بر دلمان و بر وجودمان حاکم بکنیم و بعد در سمت ایجاد حاکمیت «الله» بر کل فضای زندگی جامعه و کشور، حرکت کنیم، تا بعد به دنیا برسیم. مقام معظم رهبری - 13/06/78 - جمع دانشآموختگان طرح ولایت
|
یک فهرستى از صفات رذیله و زشت تهیه کنیم و ببینیم که هر کدام از آنها در ما هست، سعى کنیم آن را را کنار بگذاریم. همچنین یک فهرستى از خلقیات نیک تهیه کنیم و سعى کنیم با تمرین، آنها را براى خود فراهم کنیم. البته عامل پیشرفت در این راه، محبت است؛ محبت به خدا، محبت به پیامبر، محبت به این راه، محبت به آموزگاران اخلاق - یعنى پیامبران و ائمهى معصومین (علیهمالسّلام) - این عشق است که انسان را در این راه با سرعت پیش مىبرد؛ این عشق را باید در خودمان روزبهروز بیشتر کنیم. «الّلهم ارزقنى حبّک و حبّ من یحبّک و حبّ کلّ عمل یوصلنى الى قربک»؛ محبت خدا، محبت محبوبان الهى و محبت کارهایى که محبوب الهى است؛ این عشقها را در دل خود برویانیم. مقام معظم رهبری – 6/1/85 – دیدار عمومی بسیجیان |
براى اینکه در جامعه اخلاق استقرار پیدا کند، دو چیز لازم داریم: یکى تمرین و مجاهدت خود ماست و یکى هم آموزشهاى اخلاقى که به وسیلهى آموزش و پرورش، مراکز تربیتى و مراکز آموزشى و علمى باید در همهى سطوح به انسانها تعلیم داده شود؛ اینها موظفند.
|