• وبلاگ : نائب
  • يادداشت : نخبگان فکري، افسران جوان جبهه‏ي مقابله با جنگ نرم
  • نظرات : 2 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام

    ابتدا از تاخير زياد پوزش مي‏خواهم و اميدوارم هنوز پيگير باشيد.

    ابتدا راجع به اطلاق لفظ "آيت الله" عرض کنم که در محيط علمي حوزه علميه مرسوم است که اين لفظ را به اشخاصي نسبت دهند که به درجه اجتهاد رسيده‏اند، اما در کل و در مقام استعمال، استفاده از اين لفظ براي کسي حساب و کتاب خاصي ندارد و ممکن است کسي به اجتهاد رسيده باشد ولي مرسوم نباشد که به او "آيت الله" بگويند.

    يا اينکه اصلاً برخي بزرگان کلاً از اين لفظ براي کسي خيلي به ندرت استفاده مي‏کنند مثل حضرت امام که غالباً به کسي آيت الله فلاني نمي‏گفتند.

    يا اينکه جالب است بدانيد خود حضرت امام را قبل از انقلاب و قبل از تبعيدشان به ترکيه ابتدا خيلي وقت‏ها "حاج آقا روح الله" صدا مي‏دند! در صورتي که هم اجتهاد ايشان مسلّم بود هم مرجعيتشان.

    بنابراين در کل، اينکه به کسي "آيت الله" بگويند بيا نگويند نه چيزي را براي کسي اثبات مي‏کند نه رد، نه چيزي به او اضافه مي‏شود نه کم. بنابراين شما اصلاً بگوييد آيت الله خامنه‏اي حجه الاسلام خامنه‏اي يا حتي آقاي خامنه‏اي، اين تأثيري در درجات علمي ايشان ندارد و اصلاً ملاک نيست.

    امّا راجع به بحث اجتهاد ايشان بايد عرض کنم در مورد درجه اجتهاد هم در هيچ کجا مرجع يا نهاد خاصي در حوزه‏ي علميه وجود ندارد که مثلاً تاييد کند که حالا فلاني مجتهد شده و مي‏تواند تقليد نکند يا مثلاً فتوا دهد؛ حتي خود استاد شخص هم اگر چنين حرفي بزند اعتباري ندارد و براي شاگرد ارزشي ندارد. اجتهاد درجه‏اي از توان علمي شخص است که خودش بداند که مي‏تواند تمام احکام شرع را از منابع آن استنباط کند و اگر کسي چنين تواني در خودش ديد مجتهد است، چه کسي تأييد کند چه نکند.

    در گذشته و بعضاً امروزه مرسوم بود وقتي استاد خارج فقه مي‏ديد شاگردش قريب الاجتهاد شده و ديگر به نظرش الاَن توانايي استنباط را دارد به شاگردش مي‏گفت "حَرُمَ عليکَ التّقليد" يعني تقليد بر تو حرام شد، به اين معني که تو ديگر مجتهدي و نبايد از کسي تقليد کني. اين کار استاد هم جنبه‏ي تشريفاتي دارد و اگر شخص داراي چنين توانايي در برخي احکام نباشد، حتي اگر بزرگترين مرجع تقليد هم به او چنين حرفي بزند، شخص مجتهد نمي‏شود.

    تمام اين مسائل را عرض کردم تا ديدي که در عوام در مورد اجتهاد و... وجود دارد در شما از بين برود.

    امّا گاهاً براي برخي مسائل اين ضرورت پيش مي‏آيد که اجتهاد شخصي تاييد شود، مثل بحث تعيين رهبري در مجلس خبرگان، بنابراين ديگر کلي گويي نمي‏کنم، در مورد خود آقاي خامنه‏اي، اوّلاً خود حضرت امام قبل از وفاتشان ايشان را براي رهبري پس از خودشان مناسب دانستند و اين مسئله از زبان آقاي هاشمي در صدا و سيما هم مطرح شد که تصوير ايشان در CD هايي که به نام "مستند امام روح الله" توسط صدا و سيما پخش شد وجود دارد. گذشته از اين هنگام تعيين رهبري توسط مجلس خبرگان تقريباً 80 نفر از فقها و مجتهدين با رأي مثبت به رهبري ايشان در حقيقت اجتهاد ايشان را نيز که يکي از شرايط رهبري در قانون اساسي است تأييد کردند. بنابراين در اجتهاد ايشان شکي نيست و در مورد آيت الله و غير آيت الله هم که توضيحات را عرض کردم.

    اطّلاعات و تحقيق بنده در اين زمينه در همين حد بود که فکر مي‏کنم کافي است، غير از اين هم اگر جناب "رفيق" مسئله بهتر و قابل مطرح کردني دارند خوب است بفرمايند که بنده هم استفاده مي‏کنم و فکر مي‏کنم که اگر همان ابتدا دانسته‏هايشان را در اختيار ما مي‏گذاشتند بهتر بود، اينجا جايگاه آزمايش دانسته‏هاي بنده که نيست! در مورد آيت الله ميلاني هم اطّلاعات خاصي ندارم.

    به هر حال باز هم از تأخير زياد به خاطر مشغله‏هايم عذرخواهي مي‏کنم و اميدوارم موفق باشيد.

    و السلام.