تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ اشاره2 

بد نديدم كه نظر آيت الله امجد رو درباره ي وقايع اخير تو نظر بيارم!

آيت ا... محمود امجد در درس اخلاق خود با اشاره به ايام پربرکت ماه رجب، ‌سنت حسنه اعتکاف و نيز حوادث اخير کشور بر لزوم شناختن حق با تعقل، ‌بندگي خدا و استمداد از ولي عصر(عج) تأکيد کرد.
ايشان در ادامه مباحث گذشته با استفاده از کتاب شرح حديث جنود عقل و جهل امام خميني(ره) گفت:
رجاء يا اميدواري از جنود عقل و ضد آن يعني قنوط يا نااميدي از جنود جهل و ابليس است و دعاء کليد رجاء به خداوند است.
در همين قضاياي اخير ببينيد که چه امتحان عجيبي براي همه پيش آمد! اگر به اندازه مثقال ذره‌اي انسان به فکر مصالح شخصي خودش باشد و به فکر دست بوسي‌اش باشد و به فکر مقام و مؤسسه‌اش باشد? شيطان او را از راه حق منصرف مي‌کند و به گمراهي مي کشاند...
يعني هرکس که بخواهد! حتي اگر شيطان باشد. "همت در خواستن" را مي‌توان از شيطان ياد گرفت! به عزت خدا سوگند مي‌خورد و از او مهلت تا روز آنجا که ممکن است يعني تا روز قيامت! مهلت مي‌خواهد تا همه انسان‌ها را گمراه کند? مگر کساني که نمي‌تواند يعني مخلصين! در اينجا ديگر آخوند و غير آخوند هم ندارد! مخلصين يعني کساني که در وجودشان خدا مطرح است.
غلام همت آنم که زير چرخ کبود به هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است
وي گفت: معني دعاها اين است که خدايا من تو را مي‌خواهم? پس انسان نبايد هيچ خواسته‌اي نفساني داشته باشد. اين دعاها با اين طول و تفسير نيامده که مغز ما را بگيرد! بلکه آمده است به ما مغز بدهد! ما با دعاي ندبه و دعاي کميل مغز مردم را برديم! اين چه دعاي کميلي است؟! اين چه دعاي ندبه‌اي است؟
وقتي به همين مسائل اجتماعي و سياسي اخير توجه کنيم? مي‌بينيم که اگر انسان به خدا توجه نکند? "له" مي‌شود.
در هر شرايطي حتي اگر همه دنيا را کفر و آتش فراگرفته باشد? وظيفه انسان توجه به حق و حقيقت است.توجه به حق وظيفه اصلي انسان است. اگر مي‌خواهيم حقيقت را تشخيص دهيم بايد به حق توجه داشته باشيم. هيچوقت حق مغلوب نمي شود! و در نهايت غلبه با حق است. شما هم ممکن است مظلوم باشيد اما مغلوب نيستيد. اگر همه دنيا جمع شوند و بگويند دو ضرب در دو مي شود سه تا! شما قبول مي‌کنيد؟!
بالاخره يک روز حق کلي بر جهان حاکم خواهد شد و ((((اين کش و قوس‌ها نشان مي‌دهد که بشر صلاحيت لازم براي اداره جامعه را ندارد. بايد حتما معصوم در رأس باشد)))). يک عده مظلومند و يک عده ظالم. يک عده مغلوبند و يک عده غالب. اما حق هيچگاه مغلوب نيست. در نهايت غلبه بر حق ممکن نيست. آيا يزيد بر امام حسين(ع) غلبه کرد يا او را با مظلوميت به شهادت رساند؟ او مظلوم بود نه مغلوب. با اين وجود ما بايد دعا کنيم که: رب اني مغلوب فانتصر و ...
نتيجه اينکه ما بايد هميشه و به خصوص در ماه رجب به حقيقت اين دعاها دقت و توجه کنيم و اميدوار باشيم و با استفاده از همين دعاها و با يک روانکاوي عميق? خود را بشناسيم. از اين طريق مي‌توانيم نوع انسان را نيز بشناسيم و به يک انسان‌شناسي عميق دست پيدا کنيم که در همه شرايط راهشگا است.
استاد امجد با اشاره به اينکه نبايد دعا و عبادت و موعظه و گريه باعث از بين رفتن فکر و عقل و خفيف شدن جامعه شود? درباره اعتکاف گفت: اهميت اعتکاف به عدد و عده نيست و افتخار آن به تعداد معتکف نيست. اهميت اعتکاف به نيازي است که معتکف به فکر کردن و پيدا کردن خود دارد. در طول سال فرصت زيادي براي خلوت کردن و فکر کردن براي بيشتر افراد به خصوص جوانان و دانشجويان وجود ندارد و اعتکاف فرصت مغتنمي براي اين کار است. نبايد با سر و صدا و سخنراني اينقدر وقت افراد را در اعتکاف تلف کرد! بايد از اعتکاف در راه حق استفاده کرد نه باطل!
وي گفت: تمام انبياء و همه اوليا منتظر يک مصلح جهاني بوده‌اند که امور جامعه را اصلاح کند. همه را در روبروي هم قرار داده‌اند و اختلافات شديد شده و به خانواده‌ها کشيده شده و حتي به جدايي‌ها کشيده مي‌شود. چرا؟! براي اينکه تعقل در جامعه نيست! چقدر بر سر منبر داد زديم تعقل را در جامعه از بين نبريد! بارها گفتيم احساسات تنها کافي نيست! گفتيم اگر تعقل و تفکر در جامعه نباشد? اراده و اختيار از بين مي‌رود و از روي احساسات حرکت مي‌کند و ارزشي ندارد. اين اتفاق يک‌دفعه نمي‌افتد! ابتدا با مارش حمله انسان بر سر پرتگاه قرار مي‌گيرد و بعد ديگر اختيار از دست مي‌رود. اين انسان معذور نيست و نبايد لب پرتگاه مي‌رفت! انسان مسئول است. انسان بايد عاقل باشد و بعد حرکت کند. (((هيچ کس معتبر نيست. آنچه معتبر است يا برهان عقلي است يا وحي است!))) ما نبايد عقل خودمان را به دست اين و آن بسپاريم. به هر حال فشارها مفيد است و باعث بيداري انسان‌ها مي‌شود. اين فشارها انسان‌ساز است و بايد در اين فشارها به امام معصوم(ع) پناه برد تا گمراه نشويم.
بخش بعدي بيانات استاد درباره اين مطلب مهم بود که: بايد بين تظاهر به اسلام (اسلام حرفي) با اسلام در عمل (اسلام عملي) تمايز قايل شد. اسلام حداقل 30 حق براي انسان در جامعه قايل است که حتي يکي از آن‌ها نيز در جامعه ما انجام نمي‌شود. يکي از آنها اين است که: آنچه براي خودت نمي‌خواهي براي ديگران نخواه!
چرا ما حاضر نيستيم يک دستور اسلام را عمل در بين خودمان پياده کنيم؟ چرا وقتي ما نمي‌خواهيم آرامشمان به هم بخورد? آرامش ديگران را به هم مي زنيم؟ چرا ما با اينکه از محدود شدن اندکي از آزادي هاي خودمان آشفته مي‌شويم? آزادي ديگران را اينچنين محدود مي‌کنيم؟ ما حتي نبايد به خاطر اينکه خودمان مي‌خواهيم مثلاً برنامه مهمي را نگاه کنيم? فرزندمان را که مي‌خواهد برنامه کودک تماشا کند را محروم کنيم! حق او مقدم بر حق تو است! چطور ما نمي‌توانيم از ناحق خود بگذريم اما حق ديگران را ضايع مي‌کنيم؟ اين اسلام درست نيست? اين اسلام معاويه‌اي است! معاويه هم مي‌گفت مسلمانم وگرنه کسي او را قبول نمي‌کرد.
ايشان در حين بيان برخي از فرازهاي دعا? با افسوس فراوان گفت: با اينکه اين دعاها? اينقدر ارزشمند است اما ما عادت کرده‌ايم و با آن‌ها سرگرم مي‌شويم! افسوس همه چيز براي ما غريب است حتي دعا.
وي افزود: مرده شور آن ثروتي را ببرد که انسان را از خدا دور کند. مرده شور آن قدرتي را ببرد که آدم را از خدا دور کند! مرده شود آن آبرويي را ببرند که انسان را از خدا دور کند. قربان آن بلاهايي که ما را به خدا نزديک مي‌کند. اگر اين باشد پس به قول مرحوم شيخ بهايي: "بر دل بهايي نه هر بلا که بتواني"
وي ادامه داد: منظور از عباده العلماء در آيه مبارکه "انما يخشي الله من عباده العلماء" کساني هستند که مي‌فهمد نه اينکه فقط عمامه به سر دارند. کسي که از خدا نمي‌ترسد جزو علماء نيست حتي اگر عمامه‌اش به اندازه گنبد مسجد اعظم هم باشد! دانشمندان از خدا مي‌ترسند ...
کسي که از خدا مي‌ترسد? از احدي نمي‌ترسد. امام خميني(ره) موقع تبعيد گفت: "والله من نمي‌ترسم" و راست گفت. امکان ندارد يک طلبه امام زمان(عج) از احدي بترسد. علامت آخوند اين است که از احدي نمي‌ترسد و به احدي طمع ندارد و در مقابل حق و باطل خودش را مجهز مي‌کند...
البته روحاتيت عظيمي مانند امثال حضرت آيت الله بهجت – اين وجود عزيزي که از دست ما رفت - نه تنها از هيچ کس نمي‌ترسيد? بلکه انسان‌ساز بود و مي‌توانست آدم بسازد. آيت الله بهجت مي‌توانست حوزه را درست کند اما زمينه نبود... يک وجودي از بين ما رفت که همه چيز داشت? آبروي مرجعيت بود? آبروي نطام بود? آبروي اسلام بود? پناه انسان بود. مشکلات را حل مي‌کرد! کم هستند کساني که مي‌دانند? اينها چه کساني هستند. اينها بندگي خدا را کردند و علماي اسلام هستند نه بنده‌اي که عمامه سرم مي‌گذارم و نه بنده‌اي که نان را به نرخ روز مي‌خورم! من آخوند نيستم! امروز يک چيزي مي‌گويم و اگر زمان معاويه هم بود چيز ديگري مي‌گفتم و يا دشمنام به علي مي‌داديم!