بسم الله الرحمن الرحيم
سلام
پاسخ شما را هم چندي پيش در قسمت نظرات همان نوشته كه الآن آرشيو شده نوشته بودم اما گويا مطالعه نفرموديد،
ابتدا از تاخير زياد پوزش ميخواهم و اميدوارم هنوز پيگير باشيد.
ابتدا راجع به اطلاق لفظ "آيت الله" عرض کنم که در محيط علمي حوزه علميه مرسوم است که اين لفظ را به اشخاصي نسبت دهند که به درجه اجتهاد رسيدهاند، اما در کل و در مقام استعمال، استفاده از اين لفظ براي کسي حساب و کتاب خاصي ندارد و ممکن است کسي به اجتهاد رسيده باشد ولي مرسوم نباشد که به او "آيت الله" بگويند.
يا اينکه اصلاً برخي بزرگان کلاً از اين لفظ براي کسي خيلي به ندرت استفاده ميکنند مثل حضرت امام که غالباً به کسي آيت الله فلاني نميگفتند.
يا اينکه جالب است بدانيد خود حضرت امام را قبل از انقلاب و قبل از تبعيدشان به ترکيه ابتدا خيلي وقتها "حاج آقا روح الله" صدا ميدند! در صورتي که هم اجتهاد ايشان مسلّم بود هم مرجعيتشان.
بنابراين در کل، اينکه به کسي "آيت الله" بگويند بيا نگويند نه چيزي را براي کسي اثبات ميکند نه رد، نه چيزي به او اضافه ميشود نه کم. بنابراين شما اصلاً بگوييد آيت الله خامنهاي حجه الاسلام خامنهاي يا حتي آقاي خامنهاي، اين تأثيري در درجات علمي ايشان ندارد و اصلاً ملاک نيست.
امّا راجع به بحث اجتهاد ايشان بايد عرض کنم در مورد درجه اجتهاد هم در هيچ کجا مرجع يا نهاد خاصي در حوزهي علميه وجود ندارد که مثلاً تاييد کند که حالا فلاني مجتهد شده و ميتواند تقليد نکند يا مثلاً فتوا دهد؛ حتي خود استاد شخص هم اگر چنين حرفي بزند اعتباري ندارد و براي شاگرد ارزشي ندارد. اجتهاد درجهاي از توان علمي شخص است که خودش بداند که ميتواند تمام احکام شرع را از منابع آن استنباط کند و اگر کسي چنين تواني در خودش ديد مجتهد است، چه کسي تأييد کند چه نکند.
در گذشته و بعضاً امروزه مرسوم بود وقتي استاد خارج فقه ميديد شاگردش قريب الاجتهاد شده و ديگر به نظرش الاَن توانايي استنباط را دارد به شاگردش ميگفت "حَرُمَ عليکَ التّقليد" يعني تقليد بر تو حرام شد، به اين معني که تو ديگر مجتهدي و نبايد از کسي تقليد کني. اين کار استاد هم جنبهي تشريفاتي دارد و اگر شخص داراي چنين توانايي در برخي احکام نباشد، حتي اگر بزرگترين مرجع تقليد هم به او چنين حرفي بزند، شخص مجتهد نميشود.
تمام اين مسائل را عرض کردم تا ديدي که در عوام در مورد اجتهاد و... وجود دارد در شما از بين برود.
امّا گاهاً براي برخي مسائل اين ضرورت پيش ميآيد که اجتهاد شخصي تاييد شود، مثل بحث تعيين رهبري در مجلس خبرگان، بنابراين ديگر کلي گويي نميکنم، در مورد خود آقاي خامنهاي، اوّلاً خود حضرت امام قبل از وفاتشان ايشان را براي رهبري پس از خودشان مناسب دانستند و اين مسئله از زبان آقاي هاشمي در صدا و سيما هم مطرح شد که تصوير ايشان در CD هايي که به نام "مستند امام روح الله" توسط صدا و سيما پخش شد وجود دارد. گذشته از اين هنگام تعيين رهبري توسط مجلس خبرگان تقريباً 80 نفر از فقها و مجتهدين با رأي مثبت به رهبري ايشان در حقيقت اجتهاد ايشان را نيز که يکي از شرايط رهبري در قانون اساسي است تأييد کردند. بنابراين در اجتهاد ايشان شکي نيست و در مورد آيت الله و غير آيت الله هم که توضيحات را عرض کردم.
اطّلاعات و تحقيق بنده در اين زمينه در همين حد بود که فکر ميکنم کافي است، غير از اين هم اگر جناب "رفيق" مسئله بهتر و قابل مطرح کردني دارند خوب است بفرمايند که بنده هم استفاده ميکنم و فکر ميکنم که اگر همان ابتدا دانستههايشان را در اختيار ما ميگذاشتند بهتر بود، اينجا جايگاه آزمايش دانستههاي بنده که نيست! در مورد آيت الله ميلاني هم اطّلاعات خاصي ندارم.
به هر حال باز هم از تأخير زياد به خاطر مشغلههايم عذرخواهي ميکنم و اميدوارم موفق باشيد.