بسم الله الرحمن الرحيم
سلام
غزلي سروده امام خميني (ره) و پاسخي که مقام معظم رهبري (حفظهم الله)به آن داده اند:
چشم بيمار
من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم
چشم بيمــــار تــــو را ديــدم و بيمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچــــو منصــور خــــــريدار سرِ دار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم، شررى
کـــه بـــه جــــان آمدم و شهره بازار شدم
درِ ميخانه گشاييد به رويم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بيزار شدم
جــــامــه زهد و ريا کَندم و بر تن کردم
خــــرقــــه پيــــر خـــراباتى و هشيار شدم
واعـــظ شهــر کــه از پند خود آزارم داد
از دم رنــــد مــــىآلــــوده مــــَددکار شدم
بگـــذاريــــد کــــه از بتکــده يادى بکنم
مـــن کـــه با دستِ بت ميکده، بيدار شدم
پاسخ مقام معظم رهبري:
تو که خود خال لبي از چه گرفتار شدي
تو طبيب همه اي از چه تو بيمار شدي
تو که فارغ شده بودي ز همه کون و مکان
دار منصور بريدي همه تن دار شدي
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
اي که در قول و عمل شهره بازار شدي
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشيدي
وه که بر مسجديان نقطه پرگار شدي
خرقه پير خراباتي ما سيره توست
امت از گفته در بار تو هشيار شدي
واعظ شهر همه عمر بزد لاف مني
دم عيسي مسيح از تو پديدار شدي
يادي از ما بنما اي شده آسوده ز غم
ببريدي ز همه خلق و به حق يار شدي
-
التماس دعا