سلام.درد را تنها کسي که درد کشيده مي فهمه! وگرنه کسي که درد نکشيده از درد چه خبر دارد که تازه بخواهد دردمند باشد؟!!تازه بايد با پتکي مثل غزه کوبيد تو سر مسلمانها تا بفهمند آقا يه مشکلي هست بعد تازه مسلمانها(نه مومنان) عده اي سکوت مي کنند، عده اي مي گويند حقوق ما کم مي شود يا زياد؟! عده اي هم ... و عده اي تنها محکوم مي کنند. اسراييل به راحتي غارت مي کند و در مدت 22 روز 1300 نفر يا حتي بيشتر را به قتل مي رساند آنوقت تنها محکوم مي کنيم!کاش کمي نهج البلاغه خوانده بوديم(براي قلبمان) تا ببينيم حضرت در مورد خار در پاي يک زن يهودي چه مي گويد. کار ما خيلي خراب است خيلي...از يک حجي که هيچ روحي ازش باقي نمانده نمي گذريم و پولهاي خود را در شکم اين کافراني که خود را خادم الحرمين مي نامند مي ريزيم که از شيطان پست ترند...فکر مي کنم صحبت در مورد درد کافي است.اما در مورد بحثي که فرموديد، سياست گذاري و تعيين چشم انداز آينده يکي از وظايف رهبري هست اما نه همه آن. چه کسي گفته است که يک رهبر تنها بايد بشيند و چشم انداز تعيين کند و به جزييات کاري نداشته باشد. حضرت رسول وقتي شهر مدينه را پايتخت ترسيم کردند و مسجدي که بايد ساخته شود خود سنگ بدست گرفته و به ساخت مسجد مشغول شدند، در جنگ احد پيغمبر چند زخم برداشتند؟!يا مثلا حضرت علي وقتي مالک اشتر را براي اداره يک منطقه فرستادند کوچکترين نکات را به مالک يادآور شدند،حتي اينکه براي گرفتن ماليات چگونه به ميان گله مردم برود که گله وحشي نشود...به نظرم تصور رهبري در ذهن شما ناقص است. اما پيرامون پيامها و خواسته هاي رهبري، به نظرم در برخي موارد ايشون همچون حضرت از ريز جزييات خبر مي دهند در برخي هم نه! اما خيلي از مسولين متاسفانه اصلا بدان عمل نمي کنند اين را چه کسي بايد پيگيري کند؟!باز هم ممنون از وقتي که گذاشتين.