• وبلاگ : نائب
  • يادداشت : سه محور اصلي کار دشمن ضد نظام اسلامي.
  • نظرات : 0 خصوصي ، 21 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    "قصه هاي نيش دار براي دختران ريش دار(!)"
    به روزم...
    "ولايت" كه عنوان حكومت در اسلام و شاخصه نظام اجتماعى و سياسى براى اسلام است، يك معناى دقيق و ظريفى دارد كه معناى اصلى ولايت هم همان است و آن عبارت است از پيوستگى، پيوند، درهم‏پيچيدن و در هم تنيدگى.
    در باب ولايت، دو قلمرو اساسى هست: يكى قلمرو نفس انسانى است كه انسان بتواند اراده الهى را بر نفس خودش ولايت بدهد و نفس خود را داخل ولايت اللَّه كند.مرحله دوم اين است كه محيط زندگى را در ولايت‏اللَّه داخل كند. يعنى جامعه، با ولايت الهى حركت كند.
    ادمه مطلب را در کلامش... بخوانيد.
    عيدتان مبارک.
    + شبهه ناك 

    5- تو همون مستند امام روح الله آيت الله جزايري ميگه وقتي آقاي هاشمي اون سه مطلب رو درباره نظر امام بر رهبري آقاي خامنه اي بيان مي کنه يک دفعه اقبالي به ايشان در دل خبرگان بوجود مياد. (همون بحث يک دفعه گي و يک شبه و ...)

    6- تو ويژه نامه هايي که در سالگرد 14 خرداد منتشر ميشه اگه نگاه کني ميبيني که نقل ميکنن بعد از اين انتخاب در دل علما شبهه هايي نسبت به اجتهاد آقاي خامنه اي بوجود مياد که براي رفع اين شبهات جلسه اي با حضور جمعي از علما برگزار ميشه و در اون جلسه آقاي خامنه اي يک سري مباحث اجتهادي رو مطرح ميکنن (و ظاهرا بحث پاسخ به سوالات هم مطرح ميشه (در اين مورد حافظه ام خيلي ياري نمي کنه.)) تا ثابت کنن که آقاي خامنه اي مجتهده. (منظور اين که اين شبهه در اون زمان حتي در ذهن نخبگان جامعه هم بوده که بعدا يا به دليل قانع شدن يا به دليل ترس از برخورد حکومت و يا بدليل حفظ نظام از بيانش خودداري ميشه)

    7- از کل اين شش مطلب بالا فقط ميشه اين طور استنباط کرد که آقاي خامنه اي تا پيش از 14 خرداد مجتهد نبوده و در 14 خرداد آقاي رفسنجاني ايشون رو با سه تا نقل قول، رهبر ميکنه و از اونجايي که طبق قانون (البته قانوني که چند ماه بعد به تصويب ميرسه) رهبر بايد مجتهد باشه، از همون روز، حجه الاسلام خامنه اي به آيت الله خامنه اي تغيير نام ميده.
    البته اين نکته هم جالبه که سه نقل قول آقاي رفسنجاني از امام (با فرض صحيح بودن) هيچ کدوم دال بر اجتهاد آقاي خامنه اي نداره. بلکه امام در همه اون ها با درنظر نگرفتن بعضي از شرايط قانون اساسي وقت براي مقام رهبري (از جمله شرط مرجعيت که بعد از رحلت امام از قانون اساسي حذف ميشه) آقاي خامنه اي رو فقط شايسته رهبري اعلام ميکنه.




    فعلا همين ها رو جواب بده تا درصورت لزوم بقيه نکاتم رو مطرح کنم.

    ممنون از اين که براي جواب به سوالام وقت ميذاري.

    + شبهه ناك 

    سلام

    فکر نمي کردم به سوالم جواب بدين.

    يه مدت هر چي ميومدم تو وبلاگت ، ميديدم کسي به سوالم جواب نداده تا اينکه کلا نااميد شدم.

    تا اينکه به طور اتفاقي اومدم تو اين وبلاگ و ديدم که به سوالم جواب داده شده و چه جواب مفصلي.

    دست همتون درد نکنه.

    اما چند تا نکته:

    1- من گفتم "اين شبهه تو جامعه رواج داره" و شبهه اي که تو جامعه رواج داره جداي از اينکه بحث "يک شبه آيت الله شدن" يا بحث "يک شبه مجتهد شدن" يا ... باشه از نظر مفهومي کلا يک چيزه و اون هم اينه که "آقاي خامنه‏اي تا قبل از آن جلسه تاريخي مجلس خبرگان داراي مرتبه علمي اجتهاد نبوده و در آن جلسه تصميم گرفته مي شود که به خاطر مسايل سياسي يا حفظ نظام و يا ... ايشان مجتهد شناخته شوند."

    2- درمورد استعمال لفظ آيت الله براي مجتهد چيزي که از بررسي هاي من منتج ميشه اينه که همون طوري که دکتر، مهندس، کارشناس، کارشناس ارشد، پروفسور و .. نشان از مرتبه علمي افراد تو سطح تحصيلات دانشگاهي داره، تو حوزه هم (حداقل تا چند سال پيش) الفاظي چون ثقه الاسلام، حجه الاسلام، حجه الاسلام و المسلمين، آيت الله و آيت الله العظمي نشون از مرتبه علمي افراد ميده.

    3- در باب "تشخيص خود فرد بر اجتهاد خود"، شما اگه شرح حال بزرگان حوزه رو مطالعه کني ميبيني که اتفاقا در اول کتب زندگي نامه اونها (يا گاها در آخرش و در قسمت تصاوير) يه بخشي هست بعنوان تصوير "اجازه اجتهاد" از فلان مجتهد يا مرجع تقليد زمان خودش. يعني هر مجتهدي از مجتهد ديگه اي يک اجازه اجتهاد داره. همچنين تو شرح حال برخي علما ميگن که فلان عالم خيلي سخت به کسي اجازه اجتهاد ميداده و مطالبي از اين قبيل.

    4- در اين که ممکنه برخي مجتهد باشن ولي به آنها آيت الله نگن شکي نيست. اما بالاخره کسي که چندين سال (به اعتقاد شما) مجتهد باشه، حد اقل گاهي به او آيت الله گفته مي شه. اما در مورد آقاي خامنه اي من چه در بيانات امام، چه در روزنامه هاي آن زمان، چه در کتبي مثل "در مکتب جمعه"، "چهارسال با مردم"، "چهار ساله دوم"، "مصاحبه ها"، "پيام و خطابه" و ... ساير کتبي که مربوط ميشن به سخنان آقاي خامنه‏اي پيش از رهبري، و چه در تبليغات انتخابات رياست جمهوري ايشان که برخي تصاويرش در گوشه و کنار برخي شهرها و نيز در آلبوم عکس بعضيها موجوده، حتي يکبار هم نديدم که نوشته باشه "آيت الله خامنه اي"
    مثلا در مورد آيت الله صادق لاريجاني ديديم که در پيام رهبري جهت انتصاب وي به رياست قوه قضائيه، با اينکه اجتهاد از شروط اين منصب هست، ولي رهبري حجه الاسلام خطابش کرده بود؛ ولي با بررسي روزنامه هاي چندسال قبل ميشه موارد زيادي پيدا کرد که از آقاي لاريجاني با عنوان "آيت الله لاريجاني" نام بردن که اين نشون ميده وي از قبل مجتهد بوده. اما در مورد آقاي خامنه اي چنين چيزي نيست (يا حداقل من پيدا نکردم).

    + رهگذر 

    ... بر هرچي بسيجي ... و ...ه

    انشالله حكومت شما هم به سر مياد

    چون سپر شد دولت شبهاي وصل

    بگذرد ايام هجران نيز هم

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم. همين طرز حرف زدن شما نشونه ي ادب و سطح فكري و شخصيت شماست. متأسفانه (يا خوش بختانه) حرمت اين وبلاگ اجازه نمي داد كه الفاظ شما رو حذف نكنم. خدا همه ي ما رو به راه راست هدايت كنه. در ضمن همونايي كه بسيج و بسيجي رو تعريف كردن، اينطور تعريف كردند كه: "بسيجي يعني علي(ع) كه تمام وجودش وقف اسلام بود" روي اين صحبتاي شما با كيه؟! سعي كنيد بسيجي نماها و عملكردهاي بد رو از اصل مسائل تفكيك كنيد. و السلام.
    به مناسبت 10000 روز اسارت احمد.
    به روزم با

    الا كه روح خدايي؛ خدا نگهدارت
    چه خوب شد نشنيديم "اَيْنَ عَمّارت"‏
    يكي شبيه تو را باز آفريده خدا؟
    و يا براي دگر بار كرده تكرارت؟
    فداييان ره تو عجيب، سر سختند
    هنوز قلّه ي صهيون اسير سردارت
    هنوز مي شود از باغ تو انار چيد
    چشيد مزّه ي ياقوت هاي گفتارت
    + سكوت 

    سلام

    كاش همه حرفاي آقا رو ميفهميدين

    كمتر قدر اين آقا رو ميدونن

    التماس دعا

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام به همگي

    براي اينكه خود عزيزاني كه در بحث شركت مي كردند در صورت تمايل بخواهند مطلب ديگري مطرح كنند و براي بازديدكنندگان محترم ديگر آخرين مباحث پست قبلي را اينجا تكرار كردم.

    اين هم لينك مطلبي است كه اين مطالب در قسمت نظرات آن مطرح شد:

    http://nayeb.parsiblog.com/1220957.htm

    ...

    3- بنده برخلاف تصور اشتباه شما، هيچ کجا صورت مسئله و اصل سوال جناب "شبهه‏ناک" را انکار نکردم وگرنه پاسخي هم نمي‏دادم، بنابراين نيازي به پرسيدن از شخص ديگري نيست و بنده از همان ابتدا اين مطلب را پذيرفتم.

    4- منظور بنده از اينکه به حضرت امام(ره) "حاج آقا روح الله" مي‏گفتند اين بود که با وجود اجتهاد تام ايشان، باز هم براي ايشان "آيت الله" به کار نمي‏بردند و همانطور که آنجا هم ذکر کردم منظور اين بود که «ممکن است کسي به اجتهاد رسيده باشد ولي مرسوم نباشد که به او "آيت الله" بگويند.» و هدف از مطرح کردن بحث اجتهاد اين بود که در موضوع بحث ما يعني جايگاه رهبري، "آيت الله" بودن يا نبودن هنگامي اهميت پيدا مي‏کند که عدم اطلاق لفظ "آيت الله" بخواهد اجتهاد شخص را زير سوال ببرد، که گفته شد که لزوماً در مقام استعمال عموم جامعه و حتي در محيط علمي خود حوزه اين طور نيست (يعني در استعمال عموم جامعه يا حتي حوزه ممکن است شخص را حجت الاسلام يا چيز ديگر خطاب کنند، اما شخص مجتهد باشد چرا که در استعمال عموم نظارت علمي حوزوي وجود ندارد و در حوزه هم تقيّد خاصي بر "آيت الله" خطاب کردن مجتهدين وجود ندارد)، علت اهميت اجتهاد هم اين است که يکي از موارد که براي اين جايگاه طبق قانون معيار است، "اجتهاد" است، نه "آيت الله" خوانده شدن يا نشدن (مثلاً حجت الاسلام خطاب شدن). از طرفي در صورت فرض اجتهاد شخص، حتي اگر تاکنون براي شخص لفظ آيت الله استعمال نمي‏شد اما از فردا استعمال شد اشکالي پيش نمي‏آيد.

    (ادامه در نظر پايين)

    ...

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام

    مطالب جناب "طاقت‏بيار" يا همان جناب "رفيق" را خواندم و توجه شما را به اين چند نکته جلب مي‏کنم: (اميدوارم طاقت بياوريد!)

    1- بنده براي خواندن پاسخ دوستان تأمل کردم، اما چون بايد وبلاگ به روز مي‏شد، بعد از قرار دادن مطالب جديد در وبلاگ، در قسمت نظرات، آخرين مطلب مطرح شده و پاسخم را براي پيگيري بحث قرار دادم. چرا که محور اصلي کار اين وبلاگ اطلاع رساني بيانات مقام معظم رهبري به صورت موضوعي هست و در کنار اين مسئله اگر پرسش و پاسخي پيش آيد در حد توان و وقتم دنبال مي‏کنم. به هر حال از وقفه و تعويض جايگاه بحث جناب "شبهه‏ناک" پوزش مي‏طلبم و براي کوتاه شدن قسمت نظرات اين مطلب، نظراتي که تکراري گذاشته بوديد را حذف و در عوض براي خواندن مطالب مي توانيد روي لينک زير کليک کنيد:

    http://comment.parsiblog.com/Comments.aspx?NoteID=-1178859

    2- جناب "رفيق"؛ گويا پاسخي که بنده به جناب "شبهه‏ناک" دادم کاملاً براي شما گنگ مانده، ايشان سوالي راجع به اجتهاد نکردند اما بنده پاسخ خودم را به سوال ايشان درباره لفظ "آيت الله"، بر پايه‏ي اجتهاد شخص قرار دادم، که فکر مي‏کنم متوجه اين موضوع نشديد، بنابراين برخلاف تصور اشتباه شما تجاهلي نکردم و پاسخ بنده خصوصاً بعد از توضيحي که براي جناب "منتظر" دادم کاملاً روشن است، و منتظر جناب "شبهه‏ناک" هستم که خودشان براي هم براي پيگيري نظرشان را قرار دهند.

    (ادامه در نظر پايين)

    ...

    ...

    9- اگر مسئله خاصي را درباره آقاي هاشمي يا هر کس ديگري مدّ نظر داريد (که اينجا به هيچ وجه جاي بحث آن نيست) بهتر بود که با به کار بردن اين همه علامت "!" در اين بحث، آن را دخيل نمي‏کرديد؛ و اولاً تکيه‏ي بحث بنده برخلاف تصور کاملاً اشتباه شما روي آقاي هاشمي نبوده، ثانياً بنده هم ادعا نکردم صرف نظر دادن امام (ره) براي رهبر آينده کافي است و به اندازه کافي در مورد قانون و جايگاه مجلس خبرگان در قانون بحث شد.

    10- با بحثي که درباره مجلس خبرگان و قانوني بودن آن، و به تبع، قانوني بودن تأييدات آن، و قانوني بودن شخص معرفي شونده توسط مجلس خبرگان، عرض کردم مورد چهارم شما هم پاسخ داده مي‏شود الّا اين که: اگر اين ادعاي شماست که مجلس خبرگان بر اساس حرف آقاي هاشمي يا هر چيز ديگري غير از قانون تصميم گرفته، فکر نمي‏کنم به راحتي بتوانيد آن را اثبات کنيد.

    11- بله؛ بنده در باره اينکه شخص چه زماني براي تقليد و عمل به احتياط نکردن آماده است، يعني مجتهد است، عرض کردم تأييد ديگران تأثيري در اين امر ندارد. امّا هم آنجا و هم مکرراً اين بار عرض کردم مگر مورد خاصي مثل تعيين رهبري باشد که همانطور که در بند هشتم هم ذکر شد اين شرط در خود قانون گذاشته شده و خود قانون هم ساز و کار تحقيق و تاييد "از نظر قانون" را تعيين کرده که همان مجلس خبرگان و بررسي مجلس خبرگان است. بنابراين اين دو موضوع منافاتي با هم ندارند.

    (ادامه در نظر پايين)

    ...

    7- سعي کنيد به جاي به کار بردن الفاظي مثل «سعي كنيم با هم رو راست باشيم . اينكه يك فرد به هر وسيله اي (درست يا نادرست ) فقط سعي در قانع كردن داشته ياشد درست نيست !» و... در مورد ديگران، دليل خودتان را روشن و محکم بياوريد، و حرف ديگران را منصفانه و بي‏غرض نقد کنيد. با چنان نوع بحثي فقط جو بحث را آلوده و مغشوش مي‏کنيد و از جنبه‏ي علمي بودن آن مي‏کاهيد.

    8- "تقليد"، "احتياط" يا "اجتهاد" يکي از سه روش عقلي است که خود فرد بايد براي عمل به احکام دين پي بگيرد و ربطي به ديگران ندارد و چگونگي فهم رسيدن به اجتهاد همانطور است که ذکر کردم، مگر زماني که براي موضوع خاصي نياز به تأييد و تحقيق اين امر باشد که همانظور که شما هم فرموديد و خود بنده به اين مسئله اشاره کردم، درباره موضوع رهبري اين چنين است: شرط اجتهاد براي رهبري در قانون اساسي ذکر شده و تحقيق و تأييد آن هم طبق خود قانون به مجلس خبرگان واگذار شده و بنابراين همين که مجلس خبرگان طبق شرطي که قانون گذاشته و حقي که قانون به مجلس داده، شخصي را با دارا بودن شروط مذکور در قانون، به عنوان رهبر معرفي کند، طبق قانون براي تأييد اجتهاد او در اين موضوع کافي است و همين روشن‏ترين دليل براي شخص مقام معظم رهبري است و پاسخ کل بحث همينجا داده مي‏شود. اين بي‏قانوني است؟!

    (ادامه در نظر پايين)

    ...

    ...

    18- چه طور توانستيد از اين همه فاصله باطن من را هم بخوانيد؟! کسي که ادب بحث را رعايت مي‏کند اينطور بي اساس راجع به باطن ديگران هم قضاوت مي‏کند که «شما تظاهر مي كنيد كه اعتقاد داريد آقاي خامنه اي خالي از اشتباه نيست ولي در باطن ايشان را معصوم مي دانيد (البته اگر از گروه منفعت طلب نباشيد)»؟!

    مسئوليت قياس کلام معصومين (عليهم السلام) با نقل بيانات مقام معظم رهبري با خودتان اما تا وقتي دليل منصفانه و قابل قبولي وجود نداشته باشد حقيقتاً برايم مهم نيست درباره ظاهر و باطنم چطور فکر مي‏کنيد، اينها را هم از اين جهت عرض کردم که تمام اين بحث‏ها راجع مقام معظم رهبري را مي‏شد بدون مطرح کردن اين حرف‏ها و کاملاً دوستانه و با جوي صميمي هم پيش برد. به هر حال اگر واقعاً به دنبال علت اين روش کار در "نائب" هستيد مي‏توانيد به بند زير توجه کنيد:

    19- نه حضرت آيت الله خامنه‏‏اي را معصوم مي‏شمارم، نه هدف اين است که همچون قول معصومين (عليهم السلام) اين بيانات را نشر دهم. بلکه مقام معظم رهبري در جايگاه رهبري و به عنوان ولي فقيه، مطابق با نقشي که قرار است در اين نظام ايفا کنند، آرمان‏ها و اهداف و جهت‏گيري‏هاي مختلفي را در ابعاد مختلف و زمينه‏هاي مختلفي که براي پيشبرد نظام لازم است بيان مي‏کنند و خودشان نيز مطابق با آنها رهنمودهايي (يعني راهنمايي براي رسيدن به اهداف) را براي اقشار مختلف جامعه بيان مي‏کنند. واقعيت اين است (و خود مقام رهبري نيز اشاره داشته‏اند) که نظام براي رسيدن به آرمان‏ها و اهداف هنوز راه طولاني در پيش دارد و واقعيت ديگر اينکه اين اهداف و آرمانها و رهنمودهايي که از طرف رهبري تبيين مي‏گردد آنچنان که مورد انتظار است مورد توجه قرار نمي‏گيرد و دغدغه‏ها و آگاهي‏ها در بيشتر زمينه‏ها راجع به اين مسائل آنچنان که لازم است، نيست.

    هدف از تبيين موضوعي بيانات مقام معظم رهبري همين است که تا حد امکان اين راه‏ها و اين اهداف که بايد جهت‏گيري‏هاي کلي فعّاليت‏هاي کشور را مشخص کند، در زمينه‏هاي مختلف بيشتر مورد توجه قرار گيرد تا شايد ان شاء الله به رسيدن به اهداف و آگاهي عمومي کمکي شود.

    اين مسائل کلام رهبري را در کنار قول معصومين (عليهم السلام) قرار نمي‏دهد.

    20- اگر در جامعه هم کسي به عنوان "معصوم" با مقام معظم رهبري و حضرت امام (ره) برخود کند دچار گمراهي بزرگي شده و اين نوع باور همانطور که فرموديد گمراهي بزرگي است. اما از طرفي صِرف پيروي از ولي فقيه و رهبر يک جامعه، انتشار بيانات ايشان، حفظ احترامشان و... به معني معصوم شمردن او نيست و اگر در جامعه به قول و فرامين معصومين (عليهم السلام) کم توجهي مي‏شود نقيصه‏اي است که منافاتي با توجه و پيروي از رهبري جامعه ندارد. عقل هم جايگاه ويژه‏ي خود را از دست نمي‏دهد.

    21- در نهايت به نوعي بايد از شما تشکر هم بکنم! حقيقتاً بدون تعصب مطالبي که فرموديد را خواندم و مطابم را هم عرض کردم، شايد بهانه‏اي شد تا برخي حرف‏ها که گفتنشان لازم بود زده شود.

    عجّل الله تعالي فرج مولانا.

    التماس دعا.

    ...

    12- دوباره تکرار مي‏کنم: مجلس خبرگان يک شبه کسي را آيت الله نکرده است به اين معني که کسي را يک شبه مجتهد نکرده است. ايشان قبل از تصميم خبرگان با عنوان حجت الاسلام خطاب مي‏شدند اما نه به اين معنا که بتوان گفت مجتهد نبوده‏اند. مجلس خبرگان طبق حق و مشروعيت قانوني‏اش شرايط رهبري ايشان، از جمله اجتهاد را تأييد کرد.

    13- بند پنجم فرمايشات شما کاملاً مشخص مي‏کند که به هر دليل دل پري از مسائل مختلف داريد و همين مسئله باعث شده است که اينگونه به بهانه سوال جناب "شبهه‏ناک" مسائل بي‏ربط به سوال ايشان را مطرح کرده‏ايد که اصلاً وارد آنها نمي‏شوم. حفظ اين نظام هم واجب است اما لزوماً هدف وسيله را توجيه نمي‏کند. اگر حرفي يا ادعايي داريد صراحتاً و با دليل حرف بزنيد و همينطور مسائل را بي دليل به هم ربط ندهيد. اگر موضوع بحثتان به اين وبلاگ مربوط باشد، بنده هم در حد توان وارد آن مي‏شوم، وگرنه حداکثر مي‏توانم آن را به طور خصوصي و از طريق ارسال Email پيگير شوم.

    14- من چه حرف نامربوطي راجع به حضرت آيت الله ميلاني زدم که اسم ايشان را خراب کرده باشم؟!

    15- مجبور به پاسخ بودم يا نبودم اما پاسخ دادم، از سوال‏هاي پاسخ داده نشده قبلي هم که فرموديد بحث لفط "نائب" را به خاطر دارم که در اين باره هم مستنداتي جمع کردم که هر وقت در حدي بود که بتوانم با دليل کافي آن را بيان کنم، ذکر خواهم کرد. اگر بحث ديگري هم بود بفرماييد.

    16- بنده دلايلم را به طور واضح ذکر کردم اگر واقعا اهل فکر و منطقيد با دليل حرف بزنيد و با دليل ادعا کنيد و با دليل نقد کنيد نه اين که با تهمت «به خاطر منافع جذب مسيري شدن، نه به خاطر عقائد» و... از موضوع بحث اصلي خودتان را دور کنيد، هرچند متأسفانه اين روش در کشور ما مرسوم است!

    17- بنده نه منفعت مادي از اين وبلاگ مي‏برم و نه اصرار دارم کسي به عقائدم معتقد شود، بحثي اگر پيش آيد در حد توانم شرکت مي‏کنم و پاسخي داشته باشم مي‏دهم. اينکه چه چيز اين وبلاگ اينقدر شما را براشفته کرده نمي‏دانم!

    (ادامه در نظر پايين)

    ...

    + طاقت بيار! (ادامه2) 
    6- اما در مورد آيت الله العظمي ميلاني بايد بگم كه بهتر است قبل از اينكه اسم يك مرجع را بياوريم قدري راجع به او تحقيق كنيم تا اين چنين اسم همچين مرجع بزرگي را خراب نكنيم .

    7- با صحبت جناب " راوي " مبني بر اينكه اينجا آزمايشگاه اطلاعات ايشان نيست ، نيز كاملا موافقم . شما اصلا مجبور به پاسخ نبوديد . اين سوال هم مي رفت جزو سوالاتي كه پيش از اين رفتيد جوابشان را بياوريد و در اين باره وقت خواسته بوديد و ديگر هرگز پيدايتان نشد . اما اين براي من كه مي خواستم توضيحاتي را در اين رابطه بدهم لازم بود كه بفهمم طرف مقابل من واقعا به چيزهايي كه مي گويد اعتقاد دارد يا جزو كساني است كه به خاطر منافع جذب اين مسير شده اند چون پاسخي كه در ابتدا به اين مسئله داده بوديد به هيچ وجه پاسخي قانع كننده نبود و صرفا براي از سر باز كردن مي نمود ، باز پاسخ دوم يهتر از اين بود و تلاش دو ماهه شما را در اين مورد مي ستايم ، هرچند كه باز هم پاسخ قانع كننده اي بدست نياورديد

    8- شما تظاهر مي كنيد كه اعتقاد داريد آقاي خامنه اي خالي از اشتباه نيست ولي در باطن ايشان را معصوم مي دانيد (البته اگر از گروه منفعت طلب نباشيد) در غير اين صورت وبلاگي به راه نمي انداختيد كه صحبت هاي ايشان را همچون كلام معصوم و حديث روايت كنيد

    9- در پايان اميدوارم كه اين مطالب ثمربخش باشد و نيز اميدوارم كه شما با ديد باز و با دوري از هر گونه تعصب به خواندن آنها بپردازيد ، و كافي است بگويم كه ، اين برخوردي كه توسط عده اي با يك فرد به نام رهبر در جامعه صورت مي گيرد بايد با امام معصوم (عليه السلام) صورت بگيرد و به كار بردن آن براي يك فرد غير معصوم اشتباه و قدم گذاشتن در مسير باطل است. اينكه دائما گفته مي شود" خود آقا اينجوري گفته ، خود امام خميني چنين و چنان و..." ! خوب اينطور گفته باشند مگر آنها اشتباه نمي كنند ؟ ما بايد صحبت هاي ايشان را با ابزاري به نام عقل كه خدا در اختيارمان قرارداده است بسنجيم و درست از غلط را خودمان تشخيص دهيم .

    همه شما دوستان عزيز را به خداي بزرگ مي سپارم و از خداي متعال تعجيل در فرج حضرتش(عجل الله تعالي فرجه) را خواستارم.

    والسلام علي من التبع هدي

       1   2      >